هر شب وقتی منتظرم این اتوبوس تنبل سر نیم ساعت پیدایش شود می‌روم داخل ساختمان کنار ایستگاه، ویترین‌ها را تماشا می‌کنم. چند روز است یک جایی پیدا کردم حیوانات خانگی می‌فروشد و من که می‌رسم مغازه تعطیل است و گربه‌های داخل ویترین هم روی بالشت‌هایشان خوابشان برده است. حالا هر دفعه مستقیم می‌روم سراغ‌شان و آنقدر تماشایشان می‌کنم تا وقت آمدن اتوبوس برسد.


نظرات:

mmm,you can buy one of them baby


میرزا . نوشته تون در هزارتو خیلی خوب بود ... اینجا میگم چون کد امنیتی سیستم نظرخواهی هزارتو فاجعه ست !


'گربه توی ویترین
بیچاره گربه ها..


كلافه شديم از اون توي هزار تو ... ما در توي اولش گير كرديم و بالا نيامديم


می شود نیم ساعت تماشا .


با اجازه لینکتون کردم


اي جانمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
(واسه گر به ها بود ، اون هم گربه ي لا لا ، ووووووووووووووووووويييييييييييييي )



صفحه‌ی اول