و میانه چنین آنی است، بعد از پرداخت و مانده به برداشت. زیستن در میانه فارغ از آغاز و پایان، گویی قرار بر گذر است از میانه جریانی خروشان یا آرام و لمس آن لحظه. نه دم دریاب، که حدیث مفصل بخوان از این مجمل. کمال ایجاز.


نظرات:

اطمینان خاطر به تجدید آن مانده ، آسایش خاطری لذت بخش در پی خواهد داشت.


نمی دانم چه مدت می گذرد از آخرین باری که بوی محبوبه های شب میاندارمان بود , نمی دانم تو رفتی و من ماندم ؟ یا من رفتم و تو به سرگردانی بر خواستی ...
ولی هر آنچه که هست می دانم دلم برای لمس طپش تند قلب گنجشک کوچک رابطه مان تنگ شده ...


doost dashtam...


پس تو هم اين حديث مفصل را دانسته اي ، دردا و مصيبتا كه زين سپس همواره هر لذت دمادمي بر جان عاريت تو نيز چون ما تلخ خواهد گشت اي دوست !



صفحه‌ی اول