زیاد پیش می آید که نامهها تلنبار شده باشند روی هم. نامههای که قرار است بنویسی و هنوز ننوشتهای. نه که حرف نباشد، گفتنی زیاد است. ولی همهی این صداها کلمه نمیشوند، تا بنشینند روی کاغذ غیبشان میزند. شاید باد آنها را هم با خود میبرد.
gire se pich dadi be bad ha!
این همه لاگ و وبلاگ و تارنما و کمبود حرف ِ "ژ"
نکند باد برده -نخست ژاله و دوم پژمرده را-
باد سرش خیلی شلوغ شده انگاری میرژا
تا اینجا اومدیم، این رو بپرسیم:
شما با فید* بلاگ ما رو شرمنده میکنید یا از بلاگرول آپدیت شدناش رو میبینید؟
*Feed
واضحتر عرض کنم:
مثلاً این پست آخر ما (همین مومنت و اینها) رو شما از توی فید دیدید و بعد به بلاگ قدم نهادید آیا؟
با عرض شرمندگی، دلیل این همه حرف مفتی که میرنیم اینه که به یه مشکلی با سیستم بلاگمون برخوردیم که باعث میشه پستی که ما میفرستیم با اونی که میره روی فید متفاوت باشه. تشکر پیشاپیش جناب میرزا.
آن صدای بم سرنخ که به مهر کیوان شنیدمش با این نگارش شگرف خوشگلت و پیک برق همه و همه میززایی میسازند بیش از پیکوفسکی، چقدر نگارشت مستم میکند، ممنون
با تشکر از شما و خانوادهی محترم رجبی.
در مورد پینگ هم از این دالون استفاده کنید:
http://www.pingmyblog.com
گاهی اوقات حتی می شود کلمه بشوند،اما بی مخاطبند...
اینجا درد ننوشتن سخت تر می شود.
باد که ببرد، برده است.بدتر از آن انبار حرفهایی است که گوشی برای شنیدنشان نیست...
يا گاهي دستها با آدم غريبه مي شوند و اطاعت نمي كنند ، خوب است كه باد ميوزد تا وفاداري دست ها به شك نيالايند
نامه های من اما هیچ کدام منتظر نوشته شدن نیستند. همه نوشته شده توی پاکت های چسب خورده، روزها منتظر می مانند . اما پست نامه های بو گندوی مرا به هیچ گیرنده ای نمی رساند!
يه مدت قبل تصميم گرفتم كه هر موقع حرفي به ذهنم پريد فوري تو ركوردينگ گوشيم ثبتش كنم.تا ميام اين كارو بكنم همه چيز از ذهنم پاك ميشه. همه ي اين صداها كتمه نمي شوند