بیایم سنگریزه بزنم به شیشهی اتاقت؟ من صبر میکنم مادر دست از سرم بردارد با طنابی وصل به پایین پنجرهام بیایم کوچه پیشت. که بعدش چه کنیم دختر؟ این اطراف جایی سراغ دارم که خیلی بلند است، همهی شهر آن زیر است، میتوانیم بنشینیم تا همهی چراغهای شهر خاموش شوند، فقط بنشینیم و حرف نزنیم تا آرام آرام خورشید بیاید بیرون، تو بگو بعدش چه میشود؟ بعد تو بلند میشوی میگویی فردا شب پای پنجرهات و من میگویم به شرط یک بوسه. بعد من خم میشوم با لبهای یخزدهام میبوسمت و تو تا اعماق وجودت یخ میزنی.
ذوقور شديم و پس افتاديم ميرزا . ميداني شايد وقتي چراغ ها خاموش باشند لبخند ها بيشتر نشان داده ميشوند و بوسه ها كه فاز مي پرانند !
یه روز دیر شد انگار ولی تولدت 100000 تا مبارک
------------------
میرزا: زیاد تا مرسی
چرا همه دنباله بعدش میگردن؟!
هنوز هم از نوع گرمش شايد پيدا بشود جايي ميرزا جان اگر اين رشد انجماد فرصت نفس بدهد و اميدواري بگذارد .
mirza chera kasi mani in yakhi boose ro nemifahme be nazaret?
سرد بود ميرزا به خدا
آتش گرفت تا فردا شود
يك بوسه در تاريكي
تجربه نكرده ام با تشويش را البته
جواب به Sun_______
اساسن اين يخي بوسه ميتواند تفسير به راي شود ... ما كه راحتيم به اظطراب و نابود كنندگي بوسه نخست تفسيرش كنيم .
هر بار مي خوانمش افتضاحي به بار مي آيد در تخيل ام ... تكاندي ميرزا . اين كپي رايت دارد ؟
---------------
میرزا: حق کپی رایتش دست سان است.
چه زیبا می شود آن لحظه
میرزا تو که اهل کارهای بد نبودی!..بازهم الیناسیون خر مارا گرفت.
به نيابت من هم باش لطفا. يك كوچك كافي است.
نمي دانم چرا مطلبت را دوست نداشتم در واقع از سردي بوسه ات خوشم نيامد
اضطراب مگر مي گذارد ... ميرزا؟
قصه ته فنجانش هم بماند براي خودم. يك چيزهايي هم هست كه فقط بايد مال خود آدم باشد تا هميشه از ديدن چاي نصفه نيمه اش يك لبخند عميق بنشيند روي چهره اش!