خیانت به ذات، حکمش چیست؟
محکومیت ابدی به بودن!
جاده ای هست کناری .......... لب جویی و کناری ............... و خدا بر سر ما ...................... لطف دارید شما ........................ سلام
..
تحمل اينكه به ذاتش داره خيانت ميكنه، كافي براش!!!!! من ذات را معادل طبيعت در نظر گرفتم
فراموشی.
انکار هویت پیش شرط خیانت به ذات است. دلم به حال چنین کسی می سوزد. لطفاً هیچ حکمی برایش صادر نکنید. بگذارید دنبال دریوزه گی هایش برود.
چون ذاتي وجود ندارد خيانتي هم وجود ندارد
اگر ميگويند هست پس هست.
ذات جديد
(چه بد ذات)
نه؟
یک گیلاس شراب تمشک. یک خواب بیست و چهار ساعته. یک حمام آب گرم و سه نقطهی ادامه.
تا آنجا که یادم میآید حکم دیگری ندارد. کیف هم میدهد زیاد.
همچنان نسبت به سیستم به خاطر سپاری اطلاعاتاتان اعتراض داریم.
-------------
میرزا: مگر این سیستم چه مشکلی دارد؟ برای خود من که خوب به خاطر می سپارد و مشکلی نیست. شاید تنظیمات مرورگرتان درست تنظیم نیست.
حبس از ازل
پشت هر خیانتی عشقی نهفتست. قبول نداری؟
خوب اگر قبول داری بگو که حکم عشق چیست و اگر قبول نداری پس پیدا کن پرتقال فروش را.
خیانت به ذات....خیانت به روح....
خیانت به روح....خیانت به خود....
خیانت به خود....خیانت به عشق...
خیانت به عشق....خیانت به عاشق....
خیانت به عاشق....خیانت به معشوق...
خیانت به معشوق....خیانت به معشوق...
وقتی معشوق منم و عاشق "او" ، خیانت به ذات،به روح،به خود... می شود خیانت به "او". و "او" خائنین را نمی بیند و چه حکمی دردناکتر از نادیده شدن توسط کسی که بیناست و بینا.
دور باد!
سرگرداني
وقتی به ذاتت خیانت کردی که دیگه نمیتونی واسش حکم ببری؛ آخه بازم توی بریدن حکم، مرتکب خیانت میشی...
خيانت به ذات وقتي اتفاق مي افتد كه شرط خلاف مقتضاي ذات وجود دارد و في نفسه آن كسي كه جميع اين حالات مطلوبش است بايد آويزان شود نه آن كه خيانت كرده عزيز كه او ناگزير اين كار را ميكند مسلوب الاختيار.