دهههاست فیزیکدانان به دنبال یک تئوری برای توجیه همهچیز هستند، از کهکشانها تا ذرات زیر اتمی. بیست سالی است یک نظریه مطرح است، نظریه ریسمانها که یک مدل ریاضی است که میگوید بنیادیترین ذرات عالم ریسمانهایی مرتعش هستند، مخالف هم بیشتر از موافق دارد. یک گیر کارشان اینجاست که فقط ریاضیات دارند و راهی برای آزمایش نظریه ندارند، البته گویا خودشان این را یک گیر نمیدانند. یک مشکل جزیی دیگر هم دارند که این مقدمه برای گفتن این مشکل بامزه بود، آن هم اینکه از این نظریه پنج نسخه متفاوت وجود دارد که همه به خوبی تمام جهان را توجیه میکنند. حالا بالاخره یکی از اینها جهان ما را تعریف میکند (اگر بکند)، پس در آن چهار جهان ممکن دیگر کی زندگی میکند؟
اینو من دو روز پیش خوندم. فیدش اومده بود. چه حالی میده آدم از اتفاقات آینده خبر داشته باشه :دی
احتمالا مخلوقاتی شبیه ما ، با اندکی تفاوت شاید ، یا شاید تخیلات ما در ان دنیاها زنده باشند یا شاید ما تجسم ذهنیت مخلوقات یکی از آن ها باشیم
روح های پرفتوح
به نظرم هر کی میتونه توی ذهنش یه تئوری برای جهان اطرافش داشته باشه ... چه دلیلی داره چارچوب چهار یا پنج مدل خاص رو داشته باشیم؟!
همونطوری که من دنیا رو طوری میبینم که با دنیایی که دیگران میبینن متفاوته ... و بالعکس!
سلام
درباره آیینه درست گفنی. لینک اشتباه بود. دیدم که تو هم عکس میگری و تو هم به لقب میرزا اردت داری. سری به آیینه بزن. برام شنیدن گفتههای تو درباره آیینه به دلایل عدیده جالبه. من از ابتدای سال روان میلادی روزی یک عکس به آیینه سپردم. ببین، شاید اشتراک ما بیشتر از لقب میرزا باشه. آدرس درست آیینه هست:
http://image.persopan.com
با سپاس پیساپیس و کلی دلتنگی
امیر
برداشت کلیی من از نوشتههای علمیی عامهپسندی که خواندهام چند تفاوت با نوشتار تو دارد:
۱) این نظریهی تقریبا غالب است. احتمال اینکه فیزیکدانی بتواند روی وحدت نیروها کار کند و بودجهای بگیرد و راه حلاش از نظریهی ریسمان بگذرد بیش از آن است که روی وحدت نیروها کار کند و بودجهای بگیرد و راهحلاش چیز دیگری مثل Loop Quantum Gravity باشد.
۲) خیلی از کسانی که روی نظریهی ریسمان کار میکنند میدانند که آزمون تجربیی فرضیهشان چیز خوبی است. در واقع نمیشود گفت که اهمیت نمیدهند؛ اما تاکنون آزمون انجامپذیری را نتوانستهاند پیشنهاد دهند.
۳) این نظریه نه پنج مدل دنیا که تقریبا بینهایت مدل را پیشبینی میکند که همهشان در بخش مشاهدهپذیر با دنیای ما سازگار است. فکر کنم پنج مدل، پنج رویکرد کلی (مثلا تعداد ابعاد فضا؛ شاید) باشد و نه پنج دنیای ممکن.
---------------
میرزا: البته اطلاعات من هم مثل تو از منابع علمی عامه پسندی بود و خلاصه می تواند اشتباه داشته باشد. در مورد بند یکم انگار همان طور که گفتی زمان به نفع مدافعان است و هر روز فیزیکدانان تجربی عقبتر می نشینند. دومی را هم که در متن بود: همان جا گفتم این قابل تجربه بودن را خودشان مشکلی نمی دانند. در مورد سومی نظری ندارم. تا جایی که یادم می آید آن منبع می گفت این پنج مدل در برخی فرضها (یکی شان تعداد ابعداد، مثلا یکی شان 24 بعد داشت گمانم) فرق دارند. این جمله که در آن یکی دنیاها کی زندگی می کند یک شوخی از طرف یک مخالف نظریه ریسمان بود که بیشتر محض خنده بود. در نهایت هم عرض شود دیشب حین نوشتن فکر کردم دقت کنم حداقل ایراداتی که قرار است سولوژن بگیرد به کمینه (از کلمات خودت) خود برسد.
به حضرت عباس نفهميدم منظورت چيست فرمانده ! آنموقع كه علي الدوام برق مي خواندي داشتيم عادت ميكرديم و حيف شد ! چه برسد به اينكه كوانتوم و فيزيك و امثالهم ... راستي هوا چطوره ؟
اشنباه دستوری داری میرزا!...در جمله ی "البته گويا خودشان اين را يک گير نمیداند." باید به جای " نمی داند " می نوشتی " نمی دانند".
-----------
میرزا: دو نقطه دی، اصلاح شد.
انگشت تو سولاخای حساس کردی میرزا
مبارکه
حس خوبی بهم دست داد از اینکه تو میرزای مایی
درباره اینکه بنیادی ترین ذرات در حال ارتعاشند، مرتعشیم الان و به حرمت تمتم فرکانسها سکوت می کنیم
ادبیاتتان را هم دوست داریم و اعلام میداریم این نحوه ی نوشتن مخصوص آمیرزاست
همین
برای ماه ِ شب دوم که نیم کاسه ایست و این همه ستاره که جا نمی شوند آن داخل، هرکس جای خودش با خودش که ستاره ها آزاد و ماه آزاد واین همه کهکشان و این همه ستاره و ماه و قمرهای طبیعی، در هراسم زمین را فراموش نکرده باشد خداوند با آدمهایش که روی دو پا، نیم فوت مربع هم جا نمی شوند و جفتک می پراکنند به سمت آسمان. و ما را حدیث ِ زندگانی به آن ماند که سوسکهای قهوه ای در لوله های فاضلاب کشتی غول پیکری برای سوسک نوزاد جشن تولد گرفته باشند و ناخدا اسیر طوفانهای دریا شده و داد می زند: بیست درجه به سمت شمال شرقی و کشتی تکان می خورد و کیک تولد آسیب می بیند در لوله های فاضلاب. آن سوسک که مست تر از بقیه یاران می نماید بادی در غبغبه می اندازد و داد می زند:" آهای ناخدای کثیف، بلد نیستی بیا پایین خودم می رانمش این قارقارک سهل الحرکه را" . و مابقی سوسکها دست می زنند و داد می زنند: هورا دیوانه! هورا نرغال! هورا کنیزک و یاران! هورا خلجاوی و فولادی و الاغ و قهوه چی و اخترک و مرکبّات و قوس وقزح!
کشتی لنگر می اندازد و گندمهای آرژانتین بار می شوند به دستور ناخدا در انبار هایی که به شکل نیم کاسه یست و جا می شوند در آن تمام گندمها. هرکس جای خودش و سوسکها به جای خود که تولد سوسکی دیگر است در مسیر بازگشت که زود زود متولد می شوند این ناکسها به مدد بلاگفا با نا خدایی که بی خبر از لوله های فاضلاب داد می زند: بیست درجه به سمت جنوب غربی و ما زلزله می نامیدیمش با خداوندگارش که فرمان می داد: خاموش کنید این زحل ِ بی پدررا، نورش بد فُرم است، خوابمان می پرد.
دوست عزیز
یک طرح بزرگ فرهنگی در جریان است. برای فراگیر شدن این طرح به یاری شما نیازمندیم. لطفا همراهی فرمایید.
برای اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه کنید :
http://tarhesimorgh.blogfa.com
خوب دانشمندانی که عوضی اشتباهی جهان ما را مدل می کنند!
آقا سر جدت قسم , این جا چرا اینقدر بیرنگه؟عینهو آب دهن مرده . از ما گفتن بود
جای تامل است!!!!