رقص موهایت را، گرمای تنت را، سرمای دستهایت را، تپش قلبت را، لرزش صدایت را، تلخی لبخندت را، سرخی لبانت را، کرشمهی نگاهت را، نه از لای کلمات عاشقانهها، نامهها، آن پشتتر، آنجا که صندوقخانهی دل پنهان است، از آنجا میخوانم ملکهی سبایم.
So beautiful
ا÷م...قشنگه وبت...
سبا=انیتا=....
گیج شدم!!!!
در مجموع حالتان بهتر است؟
یه وقت بیدار نشی از خواب قصه......یه وقت پا نذاری تو شهر غصه
سلام میرزا
الهی که بلاگردانتان شود این دنیای دنی
بیخبر کجا گذاشتید رفتید آنور دنیا قربان؟
دلتنگیم.
khosh be hale malake sabayat
...
كه نهانش نظري با من دلسوخته بود
...
سلام رفیق ممنون از اینکه مرا می خوانی .لینکت کردم شاد باشی همیشه
آفرین
به روزم. قدم رنجه کنید.
دلتنگ شدی میرزا . بوی دلتنگی می داد .