هر روز پیچیده‌تر شدن آدمی به چشم نمی‌آید. شاید چون آن‌چه می‌بینی همان جوش و خروش قدیمی برای خوردن و شهوت راندن است و گمان بر آن است که طبیعت انسان تغییری نکرده است و نیازهایش هم. ولی آدم‌ها شهرها را ساخته‌اند، مدرن شده‌اند، تنها شده‌اند، لایه‌لایه شده‌اند و در لایه‌های زیرین‌شان پیچ خورده‌اند. دیگر نه عشق‌ها ساده‌اند، نه خانواده‌ها مقدس، نه باور‌ها پایدار و نه هیچ‌چیز همان مانده است. البته همه از این تغییر خبر ندارند و هنوز هم خود را در آینه‌های ساده‌ی قدیمی تماشا می‌کنند. بگذار بکنند. آدم‌هایی هستند که این لایه‌ها را پس زده‌اند و خم و تاب‌ها را دیده‌اند و وصف‌شان می‌کنند، می‌نویسندشان و از توی تازه برایت می‌گویند تا از زیستن در دنیای نو غرق لذت شوی.



صفحه‌ی اول