باد میگوید این روزها لابهلای خس و خاشاک زیاد کلمههای بیکار و سرگردان میبیند که جارو میشوند و میروند و خب عجیب نیست من امروز در کافهی شماره چهلپنجاه خیابان کلنل به کتابهایی زل زده بودم که پی حرفهایشان میگشتند و پیدا نمیشدند و صدای کافهچی را میشنیدم که بین میومیوی گربهها نچنچ میکرد.