خواب دیدم کنج دیواری آرام پیچکی بیدار شد و از زمین سر بلند کرد، تنیده به خود و من پیچید به بالا و ایستاد. سرم را روی شانهاش گذاشتم و چشمهایم را بستم.
صفحهی اول