زمان جیرهبندی شده، حتی وقتی خیال میکنی تا ابد وقت هست. همین جیرهها هم اسم دارند، جیرهی روزانهی حرف زدن، دوست داشتن، خندیدن، تنهایی، سر خاراندن و... حالا نه که این جیرهها حد و حدود معلومی دارند، نه، اصلاً معلوم نمیشود بالاخره وقت کدام است و کی دارد انتخاب میکند وقت چی هست. اینطور میشود که جیرهی بوسیدن میشود یک شب تمام یا ناغافل میبینی جیرهی تماشای برگهای پاییزی شده یک ساعت. البته همیشه این همه با هم فرق ندارند، وقتی سهم یکی میشود یک شب معلوم است از سهم بقیه زدهای، چه خوب کاری هم کردهای.