درخت از خواب بیدار شد. دید دیشب برف آمده، سنگین هم آمده. یکدست سفید شده بود. فکر کرد «هووم». کمی به برفهایش نگاه کرد. یکی سوتزنان میآمد. زیر درخت که رسید لیز خورد و درنگ کوبیده شد به ساقهی درخت. کمی برف از روی شاخهی پایین درخت افتاد روی زمین. درخت فکر کرد «هووم». بعد دوباره خوابید.
صفحهی اول