این را چند روز پیش برای هفته نوشته بودم. گمانم بلاهت این سو و آن سوی اطلس ندارد.

نیازی به مقدمه نیست. از آنچه بر وطن می‌گذرد همگان آگاهیم. بنا بر غلیان حس وطن‌پرستی‌مان همه می‌خواهیم اعتراض کنیم و فریاد بزنیم. وجه اشتراک همگی اعتراض است، اعتراض به چه و چرایش وجه افتراق. همین‌جاست که «ما» و «شما» تعریف می‌شویم. تأکید بر این تعاریف تفرقه‌افکنی نمی‌تواند باشد چرا که یک‌دستی جوامع چیزی جز خیالی باطل نیست. اتحاد بین طیف‌های مختلف بدون آگاهی از تفاوت‌های آنان نیز محکوم به شکست است، مگر آنکه تک‌تک اجزا هویت خود را از دست بدهند.
در ایران انتخاباتی صورت گرفته است. «ما» طرف‌دار شرکت در آن انتخابات بودیم و هستیم. دلایل به حد کافی بین ما و شما رد و بدل شده است و به قولی به کفایت مذاکرات رسیده‌ایم. هر چند در همین مذاکرات هم تفاوت ما و شما آشکار بود که ما عقاید خود را می‌گفتیم و شما یک سطر درمیان ما را بی‌شعور خطاب می‌کردید. القصه در انتخابات تقلب وسیعی رخ داد و امروز ما و دوستان‌مان در ایران به این تقلب اعتراض داریم و خواستار برگزاری مجدد انتخابات در محیطی سالم هستیم. این خواست یک خواست بنیادین نیست، خواستی است که در چهارچوب قانون اساسی کنونی، فارغ از قرائت‌های نادرست از آن قابل تحقق است. بنابراین نیازی به مخالف با کل رژیم و آرزوی برافتادن جمهوری اسلامی نداشته و نداریم. این درخواست ما و صدها هزار نفری از دوستانمان در ایران است که این روزها با تظاهرات آرام خود جهانیان را مبهوت کرده‌اند. افتخار ما همین تظاهرات مسالمت‌آمیز، به دور از خشونت و مبتنی بر منطق و استدلال است.
افتخار ما این است که در همین شهر برای اولین بار می‌توانیم چند صد نفر را دور هم جمع کنیم و در آرامش بحث کنیم. افتخار ما رأیی است که در دوم خرداد به سید خندان دادیم و رأیی که هفته‌ی گذشته به نخست‌وزیر سال‌های سخت جنگ که البته شما خبر ندارید چه سخت بودند، دادیم. ما نیازی نداریم وطن‌پرستی خود را بر بقایای دو هزار و پانصد سال قبل بنا کنیم و جز کورش و زرتشت باقی تاریخ این خاک را به فراموشی بسپاریم. نسل ما پخته‌تر از آن است که در آرزوها و خاطراتش غرق شود. ما واقع‌بین هستیم و ما به جای براندازی و کودتا و انقلاب، اصلاح می‌خواهیم.به دلایل فوق و بسیار دلایل دیگر راه ما و شما یگانه نیست. ما می‌خواهیم زیر بیرق جمهوری اسلامی مطالبات‌مان را پیگیری کنید، شما زیر بیرقی که متعلق به سی سال قبل است. باکی نیست. هر که به راه خود. فقط بگذارید به کار خود برسیم. ما را اگر خواستید مزدور بخوانید، هر چه دلتان می‌خواهد بخوانید، ولی سر راهمان قرار نگیرید. همان‌طور که ما معترض تجمعات شما همراه با آهنگ‌های لس‌آنجلسی نیستیم، بگذارید ما هم بدون نگرانی از حضور شما، بدون دلگیری از انگ‌هایی که نامردانه به ما نسبت می‌دهید، فریادمان را به گوش جهان برسانیم. عیسی به دین خود، موسی به دین خود.



صفحه‌ی اول