نوشتن تعطیل شده. البته نه هر نوشتنی. نوشتن به روال سابق تعطیل شده. از دار و درخت نوشتن نمیگنجد دیگر. لابد باید حماسه و مرثیه نوشت و از امید نوشت. نگفتند شاعران در عصر عسرت به چه کار میآیند، تکلیف آنها که مینویسند که هیچ. جای نوشتن را مبارزه گرفته، فریاد گرفته است. دستت نمیرود به نوشتن که نکند خیانتی باشد به آنها که سهمشان از آسمان یک پنجره است. وضع میشود همان استیصال. قابل سرزنش است ولی وقتی نمیروی مبارزه کنی، خب نمیروی دیگر. شاید باید نشست و خواند و پناه برد به ادبیات تا این روزها بگذرند و بعد سالها و بعد عمر تمام شود. قضیه همان گذشتن است و درویش شدن. درویش شدن هم قابل سرزنش. خب سرزنش کن.