نشسته بر لب دریای فیروزه‌ای کمی بعد از غروب جان می‌دهیم برای پیدا کردن خط فاصل دریا و آسمان و تقریب زدن که آن سرمه‌ای از آنجا به بعد کمی سرمه‌ای‌تر می‌شود و لابد که بالایی دریاست و پایینی آسمان و ما همه بال به دوش و کله‌پا از ابری آویزانیم و زل زده‌ایم به افق که محو و محوتر می‌شود.


نظرات:

سلام، من شما را به یک بازی وبلاگی دعوت کردم، خوشحال میشم شرکت کنید. دعوت به مراسم کتاب خوانی
http://bookiner.wordpress.com/


من هم فکر می‌کنم که بالایی‌ آسمان است! تو هم انقدر بال بال نزن خیس شدیم ما!


اقیانوس آب ، اقیانوس هوا - غرق در این یا غرق در آن


سلام
عیدتون مبارک


جفتی چشم لغزان بود روی کرانه ها
آنجا که مرز مرموز حقیقت به نسیمی بند بود.


"ما همه بال به دوش و کله‌پا از ابری آويزانيم"
من این تصویرو دوست دارم خیال‌خوبی داره


سخته!


چه بارانی میشود اگر این ایر ببارد و چه توفانی...


هومممم حدس زده بودم ها



صفحه‌ی اول