minister.JPG

Sir Humphrey: With Trident [Ballistic missile] we could obliterate the whole of Eastern Europe.
Jim Hacker: I don't want to obliterate the whole of Eastern Europe.
Sir Humphrey: It's a deterrent.
Jim Hacker: It's a bluff. I probably wouldn't use it.
Sir Humphrey: Yes, but they don't know that you probably wouldn't.
Jim Hacker: They probably do.
Sir Humphrey: Yes, they probably know that you probably wouldn't. But they can't certainly know.
Jim Hacker: They probably certainly know that I probably wouldn't.
Sir Humphrey: Yes, but even though they probably certainly know that you probably wouldn't, they don't certainly know that, although you probably wouldn't, there is no probability that you certainly would.
Yes Minister

سریال مال دهه هشتاد است. جیم هکر به عنوان وزیری در کابینه دولت انگلستان منصوب شده و آدم چندان جدی‌ای نیست. در وزارت معاون ثابت وزارتخانه، سر هامفری اپلبی، که همه کاره وزارت است سعی می‌کند حریف تازه‌کار را دست‌آموز کند تا زیاد پی سیاست‌ها و نظرات مشعشع خودش نرود و سر هامفری بتواند در کمال آرامش نقطه نظرات بدنه‌ی بوروکراتیک وزارتخانه را پیش ببرد. این وسط معاون خصوصی وزیر، برنارد وولی هم هست که کارش یا تک‌مضراب زدن وسط بحث‌های بی‌پایان و بی سر و ته هکر و سر هامفری است یا بین وفاداری به هر کدام از این دو قطب همیشه متضاد مردد مانده. طنز سریال واقعاً ظریف و عالی است. تک‌تک اشارات کار برده و کمدی‌ بر اساس محتواست. البته تماشایش بعضاً دیکشنری و تمرکز زیاد می‌خواهد؛ به خصوص فهمیدن حرف‌های سر هامفری که طوری حرف می‌زد که عموماً جیم هکر آخر خطابه‌اش می‌پرسد چی؟ مثلاً این را گوش کنید:

در تمام داستان‌ها جیم هکر می‌خواهد کاری بکند و همیشه‌ی خدا سر هامفری به دلیلی مخالف است و بعد با هزار و یک دوز و کلک کاری می‌کند که آن طرح یا بخوابد یا خود وزیر تغییرات لازم را درش بدهد و تازه خیال کند کار خودش بوده. آخر فصل سوم سریال طی یک سری وقایع واقعاً احمقانه و خنده‌دار جناب جیم هکر به نخست وزیری می‌رسد و همراهش سر هافری و برنارد هم می‌روند (در حقیقت سر هافری، هکر را نخست وزیر می‌کند) و ابعاد درگیری‌هایشان از استخدام چند تایپیست در وزارت به قراردادهای موشک‌های بالستیک می‌رسد. البته بعد از نخست وزیری، هکر هر از گاهی حریف سر هامفری می‌شود، ولی باز هم نمی‌شود گفت مملکت را کدام می‌چرخانند.

پدرسوختگی سر هامفری و کلاً بدنه بورکراتیک و کهنه دولت دقیقاً همانی است که دایی‌جان ناپلئون سال‌ها حرفش را زد و ما باور نکردیم. دیدن اینکه این جماعت چطور سر دیگران و خدا و خودشان کلاه می‌گذارند و عزرائیل را دچار بحران هویت می‌کنند دیدنی است. خلاصه اگر آدم حوصله سر درآوردن داشته باشد از خنده خفه می‌شود. روی هم سی و هفت قسمت نیم ساعته است. هر سه بازیگر از بازیگران تئاتر هستند و ول کن سناریوی عالی سریال را، بازی‌هایشان واقعاً دیدنی است. کل سریال هم یک اسطوره در تاریخ تلویزیون انگلستان است. زمان پخشش با دوران مارگارت تاچر یکی بوده و همه ‌جا می‌نویسند که مارگرات تاچر عاشق این سریال بوده، جز اینکه فکر نمی‌کرده جیم هکر در ابعاد نخست وزیری بوده است.

اینجا می‌توانید یکی از بگومگوهای بی‌پایان سر هامفری و جیم را ببینید.


نظرات:

این نت برای این نوشته در گودر گذاشته شد:

طنز انگلیسی [۱] اغلب برای خود مردم بریتیش هم یک جور معمای کلامی است که از حل کردن سریع و پیاپی‌اش می‌خندند. البته این طنز به مفهوم خاص‌اش شامل کمدی فیزیکال امثال چاپلین و روآن اتکینسون [۲] در مستر بین نمی‌شود که عمداً برای فهم آسان و همه‌گیر ساخته می‌شود. نمونه‌های خوب این جور طنز کارهای مانتی پایتون [۳] و «بلک ادر» [۴] از روآن اتکینسون هستند که سرشارند از دیالوگ‌های حاضرجوابانه [۵] و اشارات و تلمیحات درون‌فرهنگی و تاریخی و طبقاتی از جمله بازی با لهجه‌ها و لغات. شاید به خاطر همین سبک کمدی است که استندآپ کمدی که اساس‌اش بانمک و هوشمندانه حرف زدن است از این کشور رونق گرفته و به جاهای دیگر هم صادر شده و کمدین‌هایی مثل بیل بیلی [۶] و ادی ایزارد [۷] هم نمونه‌های دیگری از این سبک طنز هستند. ریشه‌اش هم شاید برگردد به دیکنز. برای ما ایرانی‌ها دیکنز از روی ترجمه عموماً تلخ و غصه‌دار است در حالی که وقتی به انگلیسی خوانده می‌شود دائماً می‌خنداند. خلاصه این طنز چیزی است که آسان‌فهم نیست و در ترجمه خیلی گم می‌شود در نتیجه برای ما خارجی‌ها هم این وظیفه‌ی معما حل کردن و دیالوگ‌های حاضرجوابانه‌ی سریع دو برابر شاق می‌شود ولی احتمالاٌ خنده‌اش هم به همین مقدار زیاد می‌شود. به قول میرزا «تماشایش بعضاً دیکشنری و تمرکز زیاد [و من اضافه می‌کنم: گاهی جست‌وجوگری تاریخی و فرهنگی] می‌خواهد» ولی باز به قول خودش «اگر آدم حوصله سر درآوردن داشته باشد از خنده خفه می‌شود» و یک مقدار زیادی از خفه شدن هم ناشی از انرژی آزاد شده از رمزگشایی است.
----------------
۱. ‌British Humour
۲. Rowan Atkinson
۳. Monty Python
۴. Blackadder
۵. Quick witted comebacks
۶. Bill Bailey
۷. Eddie Izzard


سیاست دقیقا همان چیزی ست که از دیالوگ های احمقانه و در عین حال هوشمندانه اینها می شود دریافت. مثلا اگر دیدی یک دفعه رفتگر (با احترام به این شغل شریف) شد رییس جمهور نباید تعجب بکنی؛ این که "هکر" بشود نخست وزیر خیلی وضعیت عادی اش است.


میرزای گرامی،
روح دایی جان شاد، ببیبید سر همفری چگونه سیاست خارجی را تبیین می کند.

Yes Minister: Sir Humphrey explains Foreign Policy

http://www.youtube.com/watch?v=pIXH3-A8zMI&feature=related



صفحه‌ی اول