عینکم را می‌زنم به چشم. رفته‌ای.


نظرات:

کمی آهسته تر زیبا.


زیباست


گر غيري بجاي من گزيند دوست حاكم اوست حرامم باد اگر من جان بجاي دوست بگزينم.


لازم شد بروم یک عینک بخرم...


عرض سلام و ادب و احترام و غیره!
وبلاگ شما نبود، چه پست‌های قشنگی که جاشون خالی می‌موند توی فیس‌بوک "من".

حالا اومدم اجازه بگیرم(لینک کامل به پست می‌دادم) یا اومدم فقط تشکر کنم یا هر چیز دیگه‌ای رو نمی‌دونم. :)


تو نرفته بودی
نهان شده بودی...


عینکم هم عینک دودی شده بود


همین طور است. خوب که نگاه می کنم رفته است.


آن یار که دوش از بر ما رفت
آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت


من که تا بغل نکنم نمیشناسم کسی رو!!!
بهتر می فهمیدمش تا لازم نباشه که ببینمش



صفحه‌ی اول