بعد صبر میکنم هوا خنک بشود. تکانی به خودم میدهم و برگها را میریزم زمین که زیر پایم طلایی و قهوهای شود. آرام آرام چرتم میگیرد و میخوابم تا بهار. اگر بهاری باشد.
نظرات:
هیچی من به آدم نمی ماند میرزا جان... پائیز و زمستان فصل بیداری من است... اگر هشیار باشم!
نگفته بودی در تناسخ قبلیت یک درخت بوده ای...
: )
دلمان برای گربه و اسرافیل و جبرئیل و...دوستان تنگ شده است ! خبر جدیدی نبود؟
صفحهی اول
هیچی من به آدم نمی ماند میرزا جان... پائیز و زمستان فصل بیداری من است... اگر هشیار باشم!