در یک مشتم خاک است و در مشت دیگر سنگی. هر چه میگذرد خاک خیستر میشود و سنگ بیشتر میشکند.
هر چه می گذرد خاک خیس تر می شود و سنگ خرد تر: انتروپی بالنده. پیکان زمان به سمت آینده، تا آنسو تر مرزهای آشوب. فرایندهای برگشت ناپذیر، افزایش نظم هر یک به بهای افزایش آشوب دو دیگر، تا آنگاه که احتمال خاک و سنگ و بیز و شانون یکی شود. خوب که آن قدر فرصت هست تا رسیدن آن گاه بازگشت ناپذیر، که جرعه ای دیگر به یاد شما و همه دوستان غایب بنوشیم.
----------
میرزا: فدایت اخوی
در خاك خيست درختي ميرويد و ريشه هاي محكمش سنگ را خوردتر و شكنده تر خواهد كرد و تو انسان رسالتت را كه ملاطفت و ارامش بايد جايگزين خشونت و جنگ باشد را به سرانجام رسانده اي
اونوقت توو مغزته چه می گذره؟
بازگشت میرزای عزیز...چه سخت و تلخ...میرزا جان "چشم بیدار بر این تلخی ایام ببند"...