echo "\n"; ?>
-کدام بهار؟ بهاری که تا نیامد انتظارش را میکشی و وقتی آمد حضورش را فراموش میکنی؟ یا بهاری که با دیدن هر لبخند او بر سر تا پایت سبز میشود؟
- بهار فقط خاطرهای است از شعری قدیمی، با صحنهای بارانی بر پرده که کسی به شادی میدود. بهار حالتی از ذهن توست که به فرمانت بر روزت فرود میآید.
- من اگر بر دولت خود چنان حاکم بودم چه حاجت به رنج و زمستان داشتم.
- به خاطر بیاور امید تمام آنچه بود که در صندوقچه برای آدمی باقی مانده بود.