ابتدا گفتند عیار مقصد نیست بلکه مسیر است؛ بعد گفتند گوهر را در خود فعل رفتن باید جست نه در راه؛ دست آخر گفتند جامجم همینجاست، کدام خود و بیگانه، کدام راه و بیراه.
نگفتند ما که در طلب هیچ نبودیم چه باید میکردیم. که چه این همه جوش و خروش.
حكما در اين جوش و خروش راهي است با مسير روشن كه مس را طلا ميكند با محك مقصد .بسيار سفر بايد تا كهنه شود عشق.
این هرسه درد بود . از درمان هیچ کس در این سالیان نگفته است.
تماشا...
تماشای مسیر و مقصد و رفتن و راه و خود و بیگانه و راه و بی راه و هیچ ...
به گمانم