هزار شعر ناسروده داری، صد قصهی نانوشته. حجم ناگفتهها بر سینهات سنگینی میکنند. عمر میگذرد بدون گذاشتن ردی بر دفترت. خاطرهی خیانتکار فراموش میکند. عمر میگذرد. بر تو چه میگذرد اسماعیل؟ بر ما چه میگذرد اسماعیل؟ کجای این دشت سرد بار بر زمین بیفکنیم و به تماشای ستارهها نقش زمین بشویم؟ میگویند مجنون از عشق لیلی سوخت. نه، مجنون را سرگردانی تباه کرد. لیلی بهانه بود.