ونيز را جانانه گشتيم. اگر به هزارتو و لابيرنت علاقمند هستيند حتماْ سري به اين مجموعه جزاير -ونيز متشکل از حدود صد جزيره است- بزنيد. حداکثر عرض کوچهها دو متر و حداقل ارتفاع شش متر. خيابانهايشان هم که آبکي است. در دو ساعت اول با عصبانيت تمام نقشه را لگدمال کرده و به داخل کانالي ميفرستيد. آقا هيچ اسم نقشه و واقعيت جور درنميآيد. انگليسي و زبان اشاره هم که نميفهمند. در ضمن توريست از ونيزي بيشتر است و براي پرسيدن آدرس دچار مشکلات اساسياي ميشويد.
ميدان سن مارکو را بررسي کرديم و نيز خانه دوک يا چنين چيزي. عظمت اتاقهايش و سالنهاي پارلمان جمهوري ونيز موجبات سردرد ما را فراهم کرد. در همان ميدان باسيليکاي سن مارکو نيز موجود بود؛ سکوتي و حرمتي مقدس.
سوار اين قايقهاي ونيزي که فکر ميکنم گاندولا مينامندش شديم. ما را به خانه مارکوپولو برد و محل اقامت گوته را نشانمان داد.
شب ونيز بسيار رويايي بود.