بعد از کلی اروپاگردی ترکیه به نظر بسیار مملکت درب و داغانی میآمد. از آنجا که این شهر چند سال قبل بررسی کاملی شده بود، قدری آسودهخاطرتر به گشت و گذار پرداختیم. به Topkapi رفتیم که به بیانی نگین قصرهای استانبول است. اصلیترین محل سکونت سلسله هفتصد ساله عثمانی. در قسمت خزانه قصر زمردها دیدم و الماس 86 قیراطی و شمشیرها و زرهها. تلخترین قسمت کلاه و کاسه و ... صفوی بود که همگی غنایم جنگ چالدران بودند و یا شمشیر الماسنشانی که به یادبود جنگ چالدران به سفارش سلطان عثمانی ساخته شده بود.
راهنمای قسمت حرمسرا کلی روشنمان کرد. که حرمسرا اغلب در حدود چهارصد زن زندگی میکردهاند ولی برخلاف تصور اینان همگی زنان سلطان نبودهاند. بلکه حرمسرا در حقیقت مرکز تعلیم و یادگیری هنر و ادبیات و ... بوده است و دخترانی که در حرمسرا میزیستهاند اغلب به عقد سپاهیان و مقامات و والیان درمیآمدهاند و از میان ایشان تعدادی توسط مادر سلطان انتخاب شده و به سلطان عرضه میشدهاند که سلطان ده دوازده نفری انتخاب میکرده است و از اینان هر یک برای سلطان پسری به دنیا میآورده است مقامش بالا میرفته است و چه و چه.
اصولاً مملکتی است شبیه ایران. هر چقدر هم که تلاش کنند خود را اروپایی ببینند. هنوز اکثریت برخلاف اقلیت ارتشی حاکم بسیار سنتگرا هستند و از ما مسلمانتر. برای مسافرت خارجه با هزینه کم توصیه میشود.