یکشنبه انجمن اسلامی دانشکده فنی تهران جلسه پرسش پاسخی با حضور سخنگوی دولت عبداله رمضانزاده برگزار کرد. تا آخر جلسه شاید سه چهارم سالن دویست نفره ساختمان برق پر شد. انواع اقسام شنونده از بسیجی و روزنامهنگار و انجمنی و سهتیغ و تهریش و غیره. رمضانزاده هم همانطور که از خواندهها میدانستم صریحالهجه و رو راست صحبت میکرد و البته مستدل. در آن دو ساعت کوهی از آمار و ارقام برایمان خواند. یادداشتهایی برداشتم و مینویسمشان تا کمکی باشد به ارتباط، ارتباطی که همان طور که خود میگفت نگذاشتند بین مردم و دولت نهادینه شود. اگر خوش آمد لینک دهید تا دیگران نیز بخوانند.
بخاطر طولانی شدن مطلب هم پیشاپیش عذر میخواهم و در ضمن پیشنهاد میکنم تا آخر بخوانید و بعد اعتراض کنید.
چون وقت نداشتم مقاله و یا گزارش مانندی تهیه کنم همان یادداشتها را مینویسم. خودتان با سریش به هم بچسباندیشان.
- ما معتقدیم در همان مسیری که از ابتدا اصلاحات ترسیم کرد حرکت کردهایم و ره به خطا نبردهایم.
- خاتمی رهبر اصلاحات نبود. خاتمی نماینده جنبش اصلاحات در ساختار حکومت بود. هیچ وقت داعیه رهبری نداشت.
- خاتمی در هیچجا و هیچوقت سخنی از خروج از ساختار، حرکت غیر قانونی و حرکت غیر مدنی نزد که بعدها هم مجبور باشد عمل کند.
- هرجا اصلاحطلبان به اجماعی رسیدند در چهارچوب آن اجماع حرکت کردیم. ولی اصلاحطلبان خودشان در بسیاری مسایل منجمله انتخابات مجلس یکدست نبودند. مجمع روحانیون معتقد بود انتخابات باید برگزار شود. در دانشگاه هم مگر طیف علامه را یادتان نیست؟
- امروز انتظارات خارج از برنامه از خاتمی شکل گرفته است. انتظاراتی که خاتمی نمیتواند با توجه به منشاش برآورده کند.
- رقبای ما روزی دم از قانون زدن را به سخره میگرفتند ولی امروز برای پیشبرد مقاصدشان از تمام ابزارها استفاده میکنند تا توجیه قانونی بتراشند. آیا این کم پیشرفتی است؟
- اصلاحات تکثر ایجاد کرد. روزی جناح راست یکی را علم میکرد و همه پشتسر آن سینه میزدند ولی امروز در مورد ده نفر نمیتوانند به اجماع برسند.
- همهی نهادها حتی کسانی که میتوانستند بانی واقعه دانشگاه علم و صنعت باشند آن را محکوم کردند. این یعنی حرکت به جلو برای پذیرش خواستههای تاریخی ملت ایران.
- امروز انتظارات بالا رفته است. ان هم به دلیل آگاهی جامعه از آنچه که باید باشد. ولی آیا میشود آنها را برآورده کرد. اعتقاد داریم با امکانات امروز نمیشود.
- در این چند سال شاهد رشد موزون اقتصاد کشور در همه شاخهها بودیم. رشدی که در 35-30 سال اخیر رخ نداده بود. امروز به رشد 5/5 درصدی رسیدهایم. این رشد مقتضیاتی دارد. مقتضیات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ... مهمترین آنها هم آرامش در جامعه است. میگویند سرمایه از انسان عاقلتر است، هرجا که خطری باشد فرار میکند.
- آیا از قدرت کنار میکشیم؟ لنین گفته است هیچ انقلابی به قدرت پشت نمیکند. ما تا روز آخر تلاش میکنیم و اصرار داریم در قدرت باقی بمانیم. هر کس که تعهد اجتماعی دارد پنج گزینه پیش رو دارد. یا خانهنشین میشود و روزنامه میخواند، یا انقلابی میشود، یا اسلحه به دست میگیرد و ترور کور انجام میدهد، یا اصلاحطلب میشود و یا چشم به خارج میدوزد. بر این باوریم که اصلاحطلبی بهترین راهحل است. در صد سال اخیر همه این راهها امتحان شده است. بگویید دستاورد کدامیک از اصلاحات بیشتر بود؟
- خاتمی به این شعار که استادهام چو شمع عمل کرد. بارها از آبروی خود گذشت تا جامعه به تنش کشیده نشود. گذاشت تا خائنش بخوانند ولی اجازه نداد جامعه به آشوب کشیده شود.
- سالیانه هشتاد میلیارد دلار سرمایهگذاری لازم داریم. دولت و بخش خصوصی سی چهل میلیارد را میتوانند تقبل کنند. به سرمایهگذاری خارجی نیاز داریم. به آرامش در حکومت. چرا؟ برای کم کردن فاصله با ترکیه و مالزی و کره. نمیگویم آلمان و ژاپن و دیگران.
- رفتار ما در پرونده هستهای پیرو همین نگاه بود. یا باید تعلیق را قبول کنیم و یا صراحتاً اعلام کنی که قبول نمیکنیم و تحریم را به جان بخریم و رشد اقتصادی از 5/5 به 2 درصد کاهش پیدا کند و در عرض یکسال بیکاران به هشت ملیون برسند. مجبوریم هم در داخل و هم در خارج تنشزدایی کنیم.
- از رفراندوم حرف میزنند. فکر میکنید مردم چقدر حمایت میکنند. در همین انتخابات مجلس که رفراندوم نبود پنجاه درصد شرکت کردند.
- خاتمی هرگز به خاطر حکم حکومتی انتخابات را برگزار نکرد. برگزار کرد چون اگر اینکار را نمیکرد ارگانی را علم میکردند و میدادند ان انتخابات را برگزار کند و این سرآغاز بدعت تخلف آشکار از فانون اساسی بود. راه را برای سوءاستفادههای بعد باز میکرد.
- اینها همانها هستند که دیوان پروین اعتصامی را سانسور میکردند. ذخیره ارزیشان به زور چهارصد میلیون بود. ما این را به چهار میلیارد رساندیم که با آن توانستیم این چند سال ارز را کنترل کنیم. نرسیده برداشتند چهارصد میلیون آن را به بسیج و چندصد میلیون آن را به کمیته امداد دادند. همین که مجلس را در دست گرفتند رئیس دیوان عالی محاسبات را که از پاکترینهای دولت بود عوض کردند. مملکت را بدهیم دست اینها؟
- در این چند سال از تمام ابرازهای تحقیقاتی خود از قوه قضاییه تا سازمان بازرسی کشور استفاده کردند تا فساد مالی در دولت پیدا کنند و نتوانستند. در کل پرونده شهرام جزایری فقط یک نفر از دولت بود که آن یک نفر را هم دولت کشف کرد و اصلاً پرونده جزایری را دولت باز کرد و بعد آن شد که دیدید.
- میگویید این پیشرفتهای اجتماعی خود به خود حاصل میشدند و اینها دستاورد دولت نیست. بله دستاورد دولت نیست. دستاورد اصلاحات است.
- معین. از شورای نگهبان بر میآید که رد صلاحیتش کند و در عین حال رهبر به روشنی حضور گسترده مردم را خواست. این در حقیقت محکی خواهد بود تا مشخص شود چقدر موضع رهبر را قبول دارند.
- نوربخش بانی سیاست اقتصادی غلط دولت هاشمی نبود. دولت هاشمی نتوانست سیاستهای اقتصادی مورد نظرش را واقعیت بخشد. خواست ارز را تکنرخی کند تورم به 5/49 رسید. ولی ما توانستیم نظرات نوربخش را پیادهسازی کنیم.
- شاید یکی از بزرگترین ایرادات دولت خاتمی عدم هدفمند کردن یارانهها بود. جرأت نکردیم. برای مثال ما اعتقاد داریم بنزین باید لیتری سیصد تومان شود. آن پاترول سوار تهرانی به اندازه یک روستای 250 نفره سوبسید میگیرد. و یا در مورد گندم اگر ما افرایش قیمت حمل و نقل از مزرعه به سیلو و نانوایی و افزایش دسمتزد کارگر در یکسال گذشته را به قیمت نان منتقل کنیم نان %26 گران میشود. تورم دو درصد زیاد میشود. اگر تمام یارانهها را حذف کنیم تورم از %15 میشود %30. جرأت نداریم.
- میگویند سرعت خصوصیسازی کم بود. هر کارخانهای را میخواهیم بدهیم بخش خصوصی از رده خارج است و دو برابر مورد نیاز کارگر دارد که اگر اخراج شوند بیکاری بالا میرود. مجبوریم امتیازاتی به بخش خصوصی بدهیم که بیاید تحویل بگیرد آن وقت میگویند رانتخواری شد. از این سریعتر خصوصیسازی نتوانستیم.
- دستاوردهای اصلاحات قابل بازگشت نیست. مگر بعداً میتوانند قانون حقوق شهروندی را که خود قوه قضاییه پیشنهاد کرد پس بگیرند؟
- دوران سیاست پوپولیستی به سر آمده است. نمیتوان فقط شعار داد. کاندیداها باید برنامه خود را اعلام کنند. به خصوص در مورد سیاستهای اقتصادی. اگر من کاندیدا بودم اعلام میکردم تمام یارانهها را حذف میکنم. خب بعد هم رأی نمیآوردم. این است که حکومت نماینده مردم میشود.
- در مورد قضیه لقمانیان قانونمداری کنار گذاشته نشد. ریشسفیدی و این حرفها هم نبود. کار آقای کروبی فقط یک نافرمانی مدنی بود که جواب هم داد.
- خط قرمز خاتمی تنش در جامعه است. خود را جای کسی بگذارید که حرفش ممکن است مملکت را به هم بریزد. اگر همه چیز به آشوب کشیده شود معلوم نیست چی بعد از نشستن غبار سالم باقی بماند.
- رابطه ما با مردم قطع شد. تلویزیون که نداشتیم، روزنامهها را که بستند و ... با مردم نشد حرف بزنیم چه برسد به اینکه قانعشان هم بکنیم.