ما را دعوت فرموده بودند برویم در جلسه‌ای شرکت کنیم، ما هم رفتیم. ساختمان مورد نظر البته از بیرون بسیار مشکوک می‌زد ولی داخلش ابداً و به جای آن امواج سیاست و انتخابات می‌رفتند و می‌آمدند. از میز مستطیل نتایج جالبی حاصل شد. برای مثال مشخص شد جناب ابطحی را از هر جهتی نگاه کنید مثل یک قطره آب چاق و چله است، بسیار بامزه‌‌ و صمیمی تشریف دارد و بعد از ده بیست سال آخوند بودن هنوز با عمامه‌اش کنار نیامده است. البته معلوم نشد ابطحی از ما بود یا آنها و یا هردو. دیگر اینکه ابداً انتظار نداشتم حضرت تاج‌زاده این‌همه آدم شاد و شنگولی باشد، آن عکس‌ها که از آقا می‌گیرند و مقالاتی که می‌نویسند آدم را دچار این توهم می‌کند که آقا چیزی باید باشد در حدود برج‌زهرمار ولی کاملاً خلاف به عرض‌مان رسانده بودند. در ضمن به نظر می‌آید تقلب‌یاب خوبی باشد.
اصولاً در این نوع جلسات بسیاری مسایل مهم خاموش باقی می‌مانند ولی در عوض مسایلی روشن نمی‌شوند که مهم هستند. مثلاً کاشف به عمل آمد که ممکن است اصلاح‌طلبان در پانزده مورد جزیی اشتباه کرده باشند که البته این پانزده مورد از دید هرکدام از اصلاح‌طلبان متفاوت است و اجتماع تمام این موارد معادل می‌شود با کل اقدامات هشت سال اخیر. و نیز روشن شد که اصلاحات صاحاب بسیار دارد و البته علی‌رغم دلایل صد و بیست‌گانه الپر هنوز معلوم نیست چرا باید به دکتر معین رأی داد و اینکه وبلاگ معین دردی را دوا نمی‌کند. این نیز حس شد که اصلاح‌طلب جماعت مظلوم‌تر وجود ندارد چون هم از ما می‌خورد هم از حریف.
گذشته از شوخی جلسه‌ای بود بیشتر برای دست‌گرمی که چگونه باید ارتباط برقرار کرد و به نظر من مفید بود، تلاش برای به اعتبار شناختن یک سبک اطلاع‌رسانی و به وجود آوردن درک متقابل بین سیاسیون و وبلاگیون. باشد که ادامه داشته باشد.



صفحه‌ی اول