در ادامه میز مستطیل قبل باز امروز یک عدد جلسه با جماعت حامی معین داشتیم و این بار خود دکتر معین هم آمده بود. حرف‌های بسیاری وبلاگیون زدند و معین هم پاسخ داد، هر چند پرسش‌ها بسیار مهم‌تر از پاسخ‌ها بودند. آن جماعت سیاسیون هم بیشتر آمده بودند همان پرسش‌ها و انتقادات را بشنوند. معین اعتراض داشت به اینکه همه‌جا به‌واسطه استراتژی ترس تبلیغ می‌شود باید به معین رای داد؛ ولی حقیقت این است که با وضع موجود برای اصلاحات دوباره تبلیغ کردن دل شیر می‌خواهد. کافی است چیزی بگویید تا زیر صدها نقد غیرمنصفانه له شوید. نقداً استفاده از حماقت رقیبان راحت‌تر است.
حضرت بسیار پرانرژی‌تر از آنی بود که احتمالش می‌رفت. چندان آدم خط‌کشی شده‌ای نیست، مزاح می‌فرماید و به نظر نمی‌آمد حتی از انتقادهای بسیار تندی که می‌شنید ذره‌ای رنجیده باشد. هر چند برای شخص معین وضعیت چندان مطلوب نیست، از طرفی به‌ قول خودش به‌خاطر «وظیفه اجتماعی» آمده است و قدرت جذابیتی برایش ندارد، از طرفی باید جواب «چه شد»‌های مردم را در مورد وعده‌های هشت سال قبل را بدهد، زمین و زمان هم می‌گویند کاریزما ندارد و حداقل برای جبران آن باید شفاف‌تر باشد و برنامه‌های دقیق‌تری ارایه دهد (ما هم قاطی همان زمین و زمان) به خط امامی بودنش اعتراض دارند، به استعفا دادنش اعتراض دارند، به دیر اسعفا دادنش اعتراض دارند و الخ. برای معین بد روزگاری است. حیفم آمد که مجبور شده است وارد سیاست شود.
«به سان رود که در نشیب دره سر به سنگ می‌زند
رونده باش
امید هیچ معجزی ز مرده نیست
زنده باش»
معین اعتقاد زیادی به شعر بالا داشت. من ندارم، دیگر ندارم.

پس‌نوشت: جماعت گزارش‌های کامل و ناقصی از جلسه نوشته‌اند. الپر در این پست تمام آن‌ها را آورده ‌است(نگاه عالمانه؟)



صفحه‌ی اول