«...در حقيقت ما احساس میکنيم که هيچ يک از مقولات انديشه ما- مثل وحدت، کثرت، عليت مکانيکی، غايت هوشمندانه و غيره- دقيقاً بر امور حيات تطبيق نمیکنند. چه کسی تواند گفت که فرديت کجا آغاز می شود و کجا پايان می پذيرد؟ و يا موجود زنده واحد يا متکثر است؟ و يا اين که سلولها با همبستگی خود موجود انداموار را به وجود میآورند و يا موجود انداموار خود را به سلولها بخش میکند و گسسته میسازد؟ به عبث موجود زنده را در درون اين يا آن قالب می ريزيم، همه قالبها میشکنند. تعقل ما که در بين اشيای بیجان و بیحرکت آن همه به خودش اطمينان دارد، در اين حوزه تازه دچار اشکال می شود...»
هانرى برگسن
دوست من ... سلام.. خوشحالم کردی که به کلبه محقرم سر زدی.. واقعا متشکرم.. درباره این پست باید بگویم که منهم متعجبم که یک موجود زنده چقدر می تواند با سلولهای خودش فرق داشته باشد!