هم‌پیمان ما از آن دسته دوستانی است که اگر بفرماید ماست سفید است می‌فرماییم سیاه است ولی از سر لج‌بازی وگرنه بی تحقیق بسته باور می‌فرماییم که سفید است. ایشان در سخنرانی مصطفی تاج‌زاده در تبریز تشریف داشته‌اند و راپورتی نوشته‌اند که نقل می‌شود. در مورد رسم‌الخط اینکه ما هر چند معترضیم ولی چون آقا به این رسم‌الخط ایمان دارد همان طور آورده شده است. اصولاً ما با همین آقا یک عدد مجله دانشجویی هم چاپ کردیم ولی در طول حیات آن مجله هم نتوانستیم همدیگر را قانع کنیم.

سخنرانی مصطفا تاج زاده
تبريز، تالار معلم، يک شنبه 22 خرداد 84، ساعت 19 تا 21

در طول تأخير ده دقيقه‌ای، ترانه‌ی دوباره می‌سازمت وطن در سالن پخش شد. يک پوستر در سالن بود روی سن، آن‌ هم متعلق به ملی- مذهبيون و نهضت آزادی. بعد از مقدمات سرود ملی و قرآن و مجری، ای ايران هم پخش شد. نکته‌ی بی‌مزه اين بود که از هزارنفری که سالن را پر کرده بودند، غير از 10-12 نفر انتظامات جوان سالن که ايستاده هم‌خوانی می‌کردند، تک و توکی از جا بلند شده‌بودند. باقی با ترس هم‌ديگر را نگاه می‌کردند. ترديد از جابرخاستن به احترام «ای‌ايران» آن هم برای کسانی که در يک نشست انتخاباتی شرکت کرده بودند معنادار بود. صدای زنگ موبايل‌ها هم البته جالب بود. به عمد يا اتفاقی وسط جلسه صدای انواع سرودهای انقلابی نصفه‌نيمه می‌آمد و بعد يکی می‌گفت: «الو؟»

برادران انصار هم حضور داشتند. فقط سه چهار نفر کله‌گنده‌شان را شناختم، همان‌هايی که بعد فهميدم سخنرانی ابراهيم يزدی را در محل ستاد يار دبستانی به هم زده‌بودند. نشسته‌بودند و منتظر علامت سردسته‌شان که آخرسر علامت هم نداد.
کريم عابدی، معاون سابق استان‌داری آذربايجان شرقی و رييس ستاد انتخاباتی دکتر معين در آذربايجان شرقی کمی حرف‌های تکراری زد، ضرب و شتم‌های اخير را محکوم کرد و دست آخر در معرفی تاج‌زاده از او به عنوان «اصلاح‌طلبی سمج و تأثيرگذار» ياد کرد.
7:35 تاج‌زاده پشت تريبون آمد. در بين تشويق حضار صدای «درود بر بازرگان» هم به گوش رسيد. البته طرف از آن‌هايی نبود که دست‌کم به احترام ای‌ايران از جا بلند شده باشد.

تاج زاده گفت:
(از تبريز می‌گويد)
- در هيچ شهری جز تهران، به اندازه‌ی تبريز در جلسات سخنرانی و غيره خصوصی و عمومی شرکت نکرده‌ام. دليل‌اش اين است که بر اساس مطالعات من هرگاه نهضت‌های آزادی‌خواهانه‌ی ايران را بررسی کنيم، تبريز در اين نهضت‌ها نقش ريشه‌ای داشته. مشروطه بی‌تبريز مثل انسان بی‌قلب است. تبريز برای هر ايرانی سمبل توسعه (اولين مدرسه، چاپ‌خانه، روزنامه...) و نهضت‌های سياسی (مشروطه، ملی شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی) است.
- «اگر تبريز حرکت کند، ملت ايران حرکت کرده‌است.»

(تاريخ مرور می‌کند)
- دولت‌های اصلاحی در تاريخ ايران هم‌واره با بحران‌سازی‌های مافيای قدرت و ثروت مواجه بوده‌اند.
- نبايد شعار «اجازه بدهيد همه‌چيز يک‌پارچه شود» جای اصلاحات را بگيرد.
- اگر صدارت اميرکبير به جای 3 سال، 30 سال بود، با وجود تمام بحران‌ها، ما امروز بالاترين کشور در آسيا می‌‌بوديم. تحولات مهم ايران اتفاقن در همان دورانی اتفاق افتاد که بحران‌ها عليه اميرکبير بسيار شديد بود. در مورد مصدق هم همين‌طور. در نتيجه ما به حضور شخصيت‌های بزرگ در مصادر مهم نياز داريم.
(يک بحث دراز در مقايسه‌ی دولت رفسنجانی و خاتمی کرد با تأکيد بر روابط خارجی، فساد در دست‌گاه امنيتی و اقتصاد – در هر سه مورد دولت خاتمی برتر ارزيابی شد.)
- تلاش کردند بال‌های اصلاحات را قطع کنند: دانش‌گاه را منفعل کردند، مطبوعات را توقيف.
- اين‌ها از دوره‌ی مصدق ياد گرفته‌اند که هرگاه ملت در صحنه بيايد، اصلاحات پيروز است و هر گاه ملت خانه‌نشين شود اقتدارگرايان.
- تفاوت سال 31 با 32 اين بود که مردم دل‌سرد شدند و خانه‌نشين. غفلت تاريخی پدران ما در 28 مرداد 32 باعث شد که 25 سال طول بکشد تا تاوان غفلت يک‌روزه را بپردازيم.
- بعد از 28 مرداد کسانی بيش‌تر دم از مصدق می‌زدند که قبل از آن به شدت انتقاد می‌کردند. تغيير فضا را تازه فهميده‌بودند.
- امروز حتا نظاميان در عرصه‌ی انتخابات مجبورند دم از دموکراسی بزنند.
- حتا آنان که می‌گفتند «سياست يک مسير يک‌طرفه است، فرمان ندارد، ترمز بريده است» امروز از مذاکره با امريکا حرف می‌زنند.
- ضد اصلاحات می‌داند که رأی 85 درصد مردم را ندارد اما، برای به دست آوردن همان 15 درصدی که هميشه حامی اقتدارگرايان بوده‌اند ناچار است اين‌طور حرف بزند.
- تحول در عرصه‌ی نظری انجام شده و زمينه‌ی گام دوم اصلاحات در عرصه‌ی عملی رسيده است.
- برای اولين بار، از مشروطه تا به حال، تداوم يک دولت اصلاحی بيش‌تر از سه سال در ايران ممکن شده است و ما علی رغم اين‌که بسياری دل‌سرد شده‌اند، با اين تحليل به ميدان آمده‌ايم.
- اين ملت از ما جدا نشده‌اند که به شما (اصول‌گرايان) بپيوندند. از ما جدا شده‌اند چون اعتراض دارند که ما نتوانسته‌ايم حق‌شان را از شما بگيريم. ملت می‌گويند اين کم است و ما بيش‌تر می‌خواهيم.
- امروز محافظه‌کاران در ادبيات‌شان حقوق بشر ديگر توطئه‌ی استکبار جهانی نيست، در برنامه‌هاي‌شان قرار گرفته‌است.
- مجبور شده‌اند گفتمان ما را بپذيرند.

( در مورد دکتر معين حرف می‌زند و نحوه‌ی ورود به انتخابات)
- ما با معرفی يک چهره‌ی دانش‌گاهی خواستيم تحقير دانش‌گاه را غيرمستقيم پاسخ داده‌باشيم و دانش‌گاه دوباره اقتدار سياسی خود را به دست بياورد.
- قبل از رسيده‌گی به صلاحيت برنامه‌های‌اش را اعلام کرد. عده‌ای گفتند تا 18 تير چراغ‌خاموش برويد، گفتيم نه. (معنی حرف‌اش را نفهميدم. مگر می‌توانستيد تا 18 تير صبر کنيد؟!)
- ردصلاحيت‌شده‌ها توسط جنتی را به عنوان هم‌کار معرفی کرد.
- اعلام کرد که به نقض حقوق بشر پايان خواهد داد.
- ما می‌توانيم برنامه‌های‌مان را اجرا کنيم چون پشت‌وانه‌ی ما افکار عمومی است.
- معين فاقد صلاحيت نيست که نياز به حکم حکومتی داشته باشد. جنتی فاقد صلاحيت است که نياز به حکم حکومتی دارد. (تشويق شديد حضار)
- ما اجازه نخواهيم داد ميزان، رأی جنتی باشد.
- مشکل ما هميشه قانون بوده است. پدران ما می‌خواستند زنده‌گی قابل پيش‌بينی باشد و هر کس در چارچوب قانون حرکت کند از امنيت و حمايت قانون برخوردار باشد. می‌گفتند: نبايد جامعه بر اساس سليقه‌ی سلطان اداره شود.
- در صدمين سال‌گرد مشروطه، ما حقوق بشر را به قانون اضافه می‌کنيم تا حقوق محور انديشه‌ی همه باشد. هم به لحاظ گفتمانی حقوق بشر نهادينه شود، هم به لحاظ عملی جبهه‌ای تشکيل شود تا در جامعه‌ی مدنی هم نيرويی از آن پاس‌داری کند.

(البته طوری حرف می‌زند که انگار به همين راحتی است. ملت حال می‌کنند و مدام کف می‌زنند:)
- ما آمده‌ايم به تعطيلی فله‌ای مطبوعات در ايران برای هميشه خاتمه بدهيم.
- پرونده‌ی زندانيان سياسی برای هميشه بسته شود.
- دموکراسی در خانه، صلح در جهان
- به انتخابات آزاد جنبه‌ی عملی بدهيم. مادر همه‌ی آزادی‌های ديگر انتخابات آزاد است. با انتخابات با نظارت استصوابی مخالفت خواهيم کرد. اگر رد صلاحيت کسی غيرقانونی بود، رييس‌جمهور به وزارت کشور دستور می‌دهد نام‌اش را در فهرست کانديداها قرار دهند و در معرض رأی مردم بگذارند. ببينيم اگر رأی آورد کسی جرأت مقابله دارد يا نه.
- قرار بود تا 27خرداد بخندند بعد چکمه‌ نشان بدهند ولی ظاهرن زود شروع کرده‌اند. به شدت از اصلاحات نگران‌اند.

(و کلام آخر که از تاريخ 18 ساله‌ی کسروی روايت کرد و آخر گفت: )
امروز اصلاحات به کمک نياز دارد. من آمده‌ام که اعلام کنم: «تبريز! به پا خيز! و دست‌ياری به اصلاحات بده.»

پس از ميان برنامه‌ و اجرای عاشيق‌آواسی، پرسش و پاسخ کتبی کوتاهی از 8:40 تا 9 برگزار شد.
اولی اقتصادی بود و برنامه‌های کلی و ...
دومی درباره‌‌ی نحوه‌ی استفاده از نيروهای محذوف جامعه بود که پاسخ داد و در خلال آن گفت:
«ما می‌خواهيم خودی و غير خودی دفن شود و حقوق مبنا قرار گيرد. ما وظيفه‌ی خود می‌دانيم دعوت کنيم گرچه بخشی از نيرهای محذوف مايل به ورود به کار اجرايی نيستند. مهم اين است که سد شکسته شود و دولت وحدت ملی تشکيل شود. شرط کلی آن اعتقاد به برنامه‌ی اصلاحی و آماده‌گی برای پرداخت هزينه است.
سومی اين بود که چه تضمينی داريد انتخاب وزرا بدون اعلام نظر باشد.
گفت که با توجه به تجربيات 8 ساله، از قبل تيم را معرفی کرده‌ايم و رأی مردم به معين، رأی به تيم او است و از اين استفاده می‌کنيم و کوتاه نخواهيم آمد. مقايسه‌ای کرد بين مجلس پنجم و هفتم و اين‌که کارهای بيسار بزرگی در همان مجلس پنجم مخالف اصلاحات روی داد. از رأی اعتماد تا انتخابات شوراها. گفت که امروز مجلس هفتم به مراتب ضعيف‌تر از مجلس پنجم است و جرأت مخالفت در مقابل رييس جمهور را ندارد. اين مجلس با انتخابات نمايشی آمده‌است. و ادامه داد که «هرجا جواب نگرفته‌ايم ناشی از قدرت آن طرف نبوده، ما خطا کرده‌ايم.»
چهارمی در رابطه با تبعيض قوميتی بود.
جواب‌های‌اش کلی و بر اساس قانون اساسی بود همان‌هايی که هميشه گفته شده. به اعتقاد من آذری‌زبان‌ها را چندان خوش‌نيامد. مثل دکتر معين که چند وقت پيش در همين تبريز يک کلمه‌ی «خرده فرهنگ» از دهان‌اش پريد و داد و بی‌داد پان‌ترک‌ها را در آورد. اگر دو کلام ترکی ياد می‌گرفتند هر کدام، به‌تر بود.
پنجمی اين بود که چه تضمينی هست تقلب نشود.
گفت که «هيچ تضمينی نيست، جز حضور مردم. اين‌ها کسانی هستند که هر جا احساس خطر کنند با يک حکم شرعی هر جنايتی می‌کنند. اگر ملت نيايند هر کاری می‌کنند ولی آن‌جا که افکار عمومی شکل می‌گيرد و خود را نشان می‌دهد، کنار می‌روند.»
مثال زد که از محکومين اين سال‌ها حکم آغاجری از همه سنگين‌تر بود و کسی که زوتر حکم‌اش شکست هم آغاجری بود. دليل‌اش فشار دانش‌گاه‌ها بود و افکار عمومی.

در پايان اعلام شد زهره آغاجری چهارشنبه 6-8 عصر در ستاد دکتر معين، جنب سينما آزادی، سخنرانی دارد.

رأس 9 تمام شد. بدون درگيری. نيروی انتظامی هم زياد نبود جز 3-4 افسر.



صفحه‌ی اول