«هايزنبرگ در خاطرات خود می‌نويسد: همه بحث‌ها در سر ميز غذا شکل می‌گرفت و نه در تالار کنفرانس و بور و اينشتين کانون همه بحث‌ها بودند. بحث معمولاً از سر ميز صبحانه شروع می‌شد و اينشتين آزمايش فکری جديدی که گمان می‌کرد اصل عدم قطعيت را رد می‌کند، مطرح می‌کرد. پس از بحث‌های بسيار در طول روز، بور سر ميز شام به اينشتين ثابت می‌کرد که آن آزمايش هم نمی تواند اصل عدم قطعيت را خدشه دار کند. اينشتين کمی ناراحت می‌شد، اما صبح روز بعد با يک آزمايش فکری ديگر که پيچيده تر از آزمايش قبلی بود، از راه می‌رسيد. اينشتين با اين آزمايش های فکری می‌خواست وجود ناسازگاری در مکانيک کوانتومی را نشان دهد تا بتواند آن را رد کند، اما موفق نشد. او هميشه می‌گفت نمی‌تواند قبول کند که خدا شير يا خط بازی می‌کند. او معتقد بود اگر خدا می‌خواست تاس بازی کند اين کار را به طور کامل انجام می‌داد و در آن صورت ما ديگر مجبور نبوديم به دنبال قوانين طبيعت بگرديم، چرا که ديگر قانونی نمی‌توانست وجود داشته باشد. جواب بور به تمامی اين جملات نغز اين بود که: ما هم وظيفه نداريم برای خدا در اداره کردن جهان تعيين تکليف کنيم...»
او هرگز با کوانتوم آشتی نکرد، دانش‌نامه شرق


نظرات:

نتیجه ی اخلاقی این که تا آدم شکم اش پر نباشد، ذهنش خوب کار نمی کند!


سلام
با تشکر از لطف شما و نظرتون و ایراد وارده در firefox من هنوز در فایر تستش نکردم. ولی مرسی و حتما رسیدگی می کنم.


ميگن انيشتين از اينكه مهمترين فرمولاش تو حموم بذهنش ميرسيده خيلي كلافه ميشده.
و اين بخاطر فعال شدن كودك درون و آزاد شدن انرژيهاي مثبت توسط آب بوده.



صفحه‌ی اول