در راستای کارگاههای احزاب، محمد نعیمیپور به نمایندگی حزب مشارکت آمده بود تا از تجربه حزب بگوید. حرفهای چندان مهمی نزد برای همین یادداشت کم برداشتم، سخنرانیاش بیشتر شبیه به یک دفاع نیمبند از روال تشکیل حزب و تصمیماتش بود. به انتقادها گوش میکرد و کمتر از پاسخ دادن طفره میرفت، حداقل در ظاهر انتقادپذیرتر از دیگر سیاسیون به نظر میآمد. متن پایین بسیار خلاصه شده و مطابق معمول نقل به مضمون است.
«سابقه کار جمعی مؤسسان حزب مشارکت به سال 68 بازمیگردد. آن زمان ما که حدود چهل پنجاه نفر بودیم یک سری کلاس تئوریک برای خود تشکیل دادیم و آنجا بر سر مباحث مختلف بحث میکردیم. فایده این کلاسها یک صدا شدن آن گروه بود. یعنی هر کس که مبانی فکریش با ما سازگار نبود همان موقع جدا میشد و نداشتیم کسی که بعداً بگوید عقایدم با شما متفاوت است چون بر روی هر کدام از آن اصول قبلاً مفصل بحث شده بود.
بعد از دوم خرداد مسؤولین ستادهای خاتمی تصمیم گرفتند دور هم جمع شوند و جبههای برای حمایت از وی راه بیاندازند ولی بسیار در زمینه کار حزبی مبتدی بودند. ما با شرط و شروطی وارد جبهه شدیم و یک مرامنامه حداقلی که بیشتر اثر گرفته از برنامهی دوازدهگانه خاتمی بود منتشر کردیم. مرامنامه حداقلی بود تا بتوانیم یک جبهه فراگیر تشکیل دهیم و اتفاقاً بسیار مؤثر بود و حتی تا امروز هم مشکلی از بابت حداقلی بودن نداشتهایم. بر سر تعیین نام جبهه بحثهای زیادی انجام شد و بالاخره تصمیم گرفته شد نام جبهه به جای جبهه مشارکت، جبهه مشارکت ایران اسلامی باشد.
در زمینه رهبری حزب نخواستیم سیستم سانترالیزم دموکراتی باشد، به جای آن بر کنگره تاکید کردیم و هر کنگرهی ما بیانیهی مفصلی منتشر میکند که قبل از کنگره نوشته شده است و برای بحث و کسب نظر به اعضای حزب فرستاده شده.
بعد از تشکیل حزب شاخهها و کمیتههایی برای مواردی چون جوانان ایجاد کردیم. حزب در مدت زمان بسیار کوتاهی تبدیل به یک تشکیلات سراسری شد به گونهای که به جرات میتوانم ادعا کند بعد از حزب توده فراگیرترین حزب تاریخ ایران هستیم (البته حزب رستاخیز و حزب جمهوری اسلامی را در نظر نمیگیریم) شورای اول را ائتلافی بردیم که تجربهای ناموفق بود ولی بعد از به خصوص برای انتخابات ریاست جمهوری سال 80 بسیار حرفهایتر عمل کردیم. در مورد انتخابات 84 نیز حرفهای عمل کردیم ولی بسیج از ما بهتر کار کرد، هرچند کارشان غیرقانونی بود.»
«منابع مالی ما بسیار کم هستند و از لحاظ مالی مشکل داریم. هنوز بابت همین انتخابات گذشته بدهکار هستیم. منابع مالی ما حق عضویت اعا است و گهگاه هم کمکهای مردمی.»
«یکی از مشکلات حزب این است که زیادی روشنفکر است.»
«یکی از کارهایی که حزب باید انجام دهد خروج از نخبهگرایی است.»
«به نظر ما کارگزاران بیشتر یک گروه اقتصادی هستند تا یک حزب سیاسی.»