آن گشت و گذار بین کتاب‌ها و کاغذهای کتابخانه تجربه‌ی جالبی بود. کارت تبریکی پیدا کردم که پدربزرگم سال 49 نوشته و چاپ کرده بوده برای تبریک سال نو و تسلیت ماه محرم که آن سال همزمان شده بودند. البته از 49 بودنش چندان اطمینان ندارم، عددی بود زیر امضا گیر کرده. به هرحال فکر کردم شاید خواندنش خالی از لطف نباشد:

ماه محرم هاله از غم بر سنت دیرین آئین جم و رخسار زیبای گل و شبنم کشیده.
قلوب احرار تحت سیطره‌ی اسرار این سرور اخیار دردناک و از رموز شهادت و اخلاص آسمانی او غمناک.
خلاف جوانمردی است در تقارن این سور و سوگ به فرزند صالح این رادمرد جانباز که سرها خاکسار کوی او و دیده‌ها در انتظار روی اوست تسلیت گویم و به حضرت شما که از موالیان او می‌باشید تبریک و تهنیت.
از خداوند متعال مسئلت می‌کنم که در سراسر سال جدید جنابعالی و خاندان جلیلتان‌ را از نعمت سلامتی و عافیت بهرمند سازد بمحمد و آله الابرار.
تبریز- عبدالجبار جباری
فروردین 1349


نظرات:

جداي از محتوا براي من غناي زباني و ريتميك بودن اين نوشته جالب بود. ممنون.



صفحه‌ی اول