عصر در کاخ نیاوران مراسم اهدای جوایز داستانهای 88 کلمهای برگزار شد، مراسم به یاد جمالزاده بود. سایتشان هنوز چیزی در این مورد ننوشته است که لینک بدهم و در ضمن نام نفر اول که داستان بسیار زیبایی نوشته بود را بیاورم. بیانیه هیأت داوران جالب بود، میگفتند از هزار و دویست داستان رسیده از پانصد شرکت کننده هشتاد و چهار درصد به نوعی به مرگ و خودکشی مربوط میشدند. جواد مجابی این مرگ اندیشی نسل جوان را آژیر خطری میدانست که «مرغ مرگاندیش گشتیم...»
مهمان ویژهشان نجف دریابندری بود. نسبت به سال قبل که در مراسم یادبود کیومرث صابری فومنی دیده بودمش بسیار حال احوال بهتری داشت. خاطرهای نقل کرد از دیدار رضا سید حسینی با زندهیاد جمالزاده «قرار گذاشتیم که به دیدنش برویم. وقتی رسیدیم دیدیم بیرون عمارتش نشسته است روی صندلی و ما هم آنجا روی نیمکتی نشستیم و بالا به آپارتمانش نرفتیم که هوا خوش است. نیم ساعتی حرف زدیم و بعد جمالزاده گفت من باید بروم چرتی بزنم و ما هم گفتیم پس ما مرخص میشویم، گفت همین؟ کار دیگری ندارید؟ گفتیم که نخیر و ما فقط آمده بودیم شما را ببینیم. گفت من چون شما را نمیشناختم نگران مانده بودم که نکند از اراذل و اوباش باشید و به قصد قتل من آمده باشید و برای همین یادداشتی برای پلیس سوئیس نوشته بودم. دست در جیب کرد و تکه کاغذی به ما داد که روی آن به فرانسه خطاب به پلیس نوشته بود که عصر دو نفر از اوباش ایرانی آمدند من را کشتند و رفتند، چون ایشان را ندیدهام نمیتوانم مشخصاتشان را ذکر کنم فقط میدانم آمدهاند و این عمل را انجام دادهاند و این یادداشت برای این است که بتوانید ایشان را پیدا کنید...»
پینوشت: روایت برگزارکنندگان
بد بخت چقدر ترسو بوده خاك توسرش
منم اونجا بودم !!! همون باروئه بودم :)
نه ببخشید !!! یاروئه :) !!! 6 !
مرسي !!!
ياد وبلاگ خواني روانشناسان فرانسه جهت كشف افرادي كه تمايل به خودكشي دارند افتادم و عياني اين مساله در اينجا...