هنوز در زوریخ به سر میبریم. آگاهان آگاهند که یکشنبهها در این ممالک هیچ کاری نمیشود کرد بهجز تفریحات سالم و حتی ناسالم. فلذا به پیشنهاد رئیس بزرگ بدون چپق تشریف بردیم بالای کوهی بهنام پلاتوس. یک ساعتی با اتوبوس رفتیم تا پای تلهکابین و بعد با تلهکابین تا نوک کوه که گمانم حدود ۲۱۰۰ متر بالاتر از سطح دریا بود. در مورد این کوه افسانههای زیادی تعریف میکنند. میگویند این کوه محل زندگی اژدها و این جور موجودات است. و حتی در تونلی که آن بالا بود نوشته بودند اگر گوشهایتان را تیز کنید ممکن است غرششان را بشنوید. ما که فقط زوزه باد شنیدیم، ولی کماکان ترسناک بود.
آن بالا جایی بود که میگفتند «سوئیس ۳۶۰ درجه» یعنی از آنجا تمام سوئیس را میشد دید زد. بالاتر از ابرها بودیم، جالب آنکه در آن ارتفاع سی چهل زاغ حضور داشتند و از این موجود دوپا نمیترسیدند.
در بازگشت از ایستگاه دوم تا اول (کل مسیر سه ایستگاه بود که سومی میشد قلهی کوه) سورتمهسواری کردیم، البته بعضاْ هم سورتمهها ما را سوار میشدند. این سورتمهها شخصیتهایی بودند چوبی و محکم و بدون فرمان و از همه مهمتر بدون ترمز. دو مسیر بود که یکی برای ملت مبتدی بود و دیگری برای ملت حرفهای. البته ما این را پایین کوه متوجه شدیم. من به نظرم آمد این راهی که ما آمدهایم کمی خلوت است، نگو به اشتباه تشریف آوردهایم به پیست ملت حرفهای. آقا آنقدر خوردیم زمین، آنقدر کلهپا شدیم، آنقدر قل خوردیم که فیالحال هیچ جزیی از اجزای این بدن را حس نمیفرماییم. حقیقتش یک ترمز مانندی کشف کردیم ولی آن هم در سرعتهای بالا جواب نمیداد و در آن سرعتها سورتمه هر غلطی دلش میخواست انجام میداد و شما اگر زرنگ بودید روی سورتمه میماندید، که البته اگر نمیماندید هم سورتمه شانههایش را بالا انداخته بدون شما به راهش ادامه میداد. آن اواسط یقین دارم ده بیست متری را جلوتر از سورتمه با کله روی برف سر خوردم.
در لوسرن (شهری که کنار آن کوه است) داخل کلیسای مرکزی شهر رفتم و کمی به دعاهای کشیش گوش دادم، آخر سر یک آمین هم گفتم.
ميرزاجان حکماً کما فی السابق در همان کفرستان زوريخ هستی. گفتيم دو خط نامه بدهيم محض تبريک سال نو. الهی که مبارکا باشد!
سرت سلامت
حالا از كجا معلوم كه كشيش براي حق مسلم ما در داشتن انرزي هسته اي دعا نمي كرده؟ برادر جان دمت گرم كه گفتي آمين چون من هرچي فكر ميكنم عقلم قد نميده براي چيز ديگه دعا كرده باشه جز همون حق غني سازي اورانيوم توسط ايران
ببخشيد يه روز مونده به سال نو بايد بازم منو و كامنتامو تحمل كنيد. شرمنده. ما هم وقتي ميريم ولايتمون اراك داهاتمون يه پيست اسكي داره. جالبه نه. از بالاي كوه پيست اسكيمون ميشد تمام سيصد شصت درجه ي داهاتمون رو ديد بزنيم. تقريبن مثل زوريخ. فقط داهات ما هويج كاريهاش زياده. اسم داهاتمون پاكل هست. اگر انورا هم بعد ااز سوئيس تشريف آورديد يه سري بزنيد. اونجا هم من زيادكله ملاق زدم ولي چون مثل اونجايي كه شما هستيد امكانات پزشكي و ايمني نداره مردم. الانم داغم حاليم نيست.