دیروز در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به همت نشر ماهی جلسهای با موضوع هانا آرنت با سخنرانی خشایار دیهیمی برگزار شد. ما از طریق امیرمهدیخان حقیقت از واقعه باخبر شده، تشریف بردیم. سخنرانی برای من که چندان اطلاعاتی دقیقی در مورد افکار هانا آرنت نداشتم بسیار مفید بود، روش بیان و لحن جناب دیهیمی هم بسیار شنیدنی. یادداشتهایی برداشتم، برای آنکه گمشان نکنم و نیز بلکه به کار کسی بیاید اینجا میآورمشان. همه جملات نقل به مضمون هستند و همگی بیانگر دیدگاههای هانا آرنت هستند و نه خشایار دیهیمی.
«اندیشه من از اندیشیدن به تجربههای خودم نشأت گرفته است.»
«در سیستمهای توتالیتر مسأله این است که چگونه باید زیست تا شأن انسانی از دست رفته را دوباره بدست آورد.»
«مهاجران بیهویت یادگار جنگ دوم هستند، مهاجرانی که هویت اصلی خود را از دست دادهاند و هرگز هویت کشور مقصد را نتوانستند بپذیرند.»
«راه دیگری برای زندگی کردن، مطرود آگاه بودن است، یعنی خارج از ارگانیسم بودن و تلاش کردن برای اصلاح ارگانیسم.»
«اگرچه سرنوشت مسألهای انفرادی است، اما مسیر منتهی به سرنوشت نباید به تنهایی پیموده شود.»
«بار منفی اجتماع از آنجا ناشی میشود که در اجتماع دغدغه معاش است و نه معنی، حق سیاست خورده میشود.»
«عالیترین ضلع مثلث اعمال انسانی (والاتر از زحمت (کار با طبیعت) و کار (دخل و تصرف در طبیعت) حرکت است، یعنی ارتباط انسان با انسان، مثلاً سیاست.»
«سیاست رابطهای است میان افراد برابر، هرچند لزوماً قرار نیست همه به یک نتیجه واحد برسند.»
«غرض از افراد برابر، برابری از لحاظ سیاسی (حقوقی) است و نه اجتماعی و اقتصادی. برابری سیاسی قطعاً منجر به نابرابری اجتماعی و اقتصادی خواهد شد.»
«حوزه عمومی و حوزه خصوصی حق تجاوز به حریم یکدیگر را ندارند، میتوانند فقط تعامل داشته باشند.»
«کنج خلوت دل باید محفوظ باشد.»
«محل افتراق جمهوریخواهی و لیبرالیسم مسؤولیت مدنی است، لیبرالیسم حس مسؤولیت در افراد برنمیانگیزد.»
«شاهفیلسوف افلاطون در تضاد با مسؤولیت مدنی است.»
«برای بدست آوردن حق داوری بایستی مسؤولیت مدنیتان را قبول کرده باشید.»
«تلخترین موضوع در محاکمه آیشمان نفی انسانیت بود، این ابتذال شر است.»
«مسؤولیت مدنی نباید نامرئی شود.»
«حیثیت اخلاقی باید مرئی باشد که اعمال کورکورانه انجام نشوند.»
«در جامعه مصرفی کنونی سیاست به اقتصاد نتزل پیدا میکند: تأمین معاش حیوان زحمتکش (انسانی که فقط زحمت میکشد و نه کار یا حرکت).»
«دیکتاتور برای مسلط شدن نیاز به اتمیزه کردن جامعه دارد، تبلیغ میکند شما فرد هستید و باید سرتان به کار خودتان باشد، ارتباط حوزه عمومی و خصوصی قطع میشود، جامعه بیاعتنا میشود و مشکلات، فردی میشوند.»
«انقلاب حرکتی است برای دایر کردن سیاست در جایی که سیاست تعطیل است. ولی انقلابها به دلیل حضور غالب تودههای فقرزده از حوزه سیاست به حوزه اقتصاد و اجتماع منحرف میشوند و باز سیاست تعطیل میشود.»
«در اتوپیای مارکس نیازی به سیاست نیست، این یعنی لغو انسانیت و احیای حیوانیت.»
«فقط کسانی سیاست میورزند که لذت بردن دیگران برایشان خوشایندتر از لدت بردن خودشان است.»
«زندگی پر است از آغازهای تازه، اگر دربیابیدشان.»
هانا آرنت یک آلمانی یهودی بود. شاگرد هایدگر بود و رابطهشان از شاگرد و استادی گذشته و به عاشق و معشوقی رسیده بوده است. هایدگر در نامهای اعتراف کرده که بسیاری از اندیشههای بازگو شده در مشهورترین کتابش «هستی و زمان» دستاورد مباحثاتی بوده که با هانا آرنت داشته است. در جنگ دوم یکیشان در صف حامیان نازیسم قرار گرفت و دیگری در صف مخالفان. هانا آرنت از آلمان گریخت و درنهایت ساکن آمریکا شد. هانا آرنت را «فیلسوف آغازهای تازه» نامیدهاند، «فیلسوف امید» هم.
خشایار دیهیمی در مورد هانا آرنت کتاب «فلسفه سیاسی هانا آرنت» را ترجمه کرده است و فصلی از کتاب «فیلسوفان سیاسی قرن بیستم» که باز ترجمه دیهیمی است به معرفی هانا آرنت پرداخته است.
آنجا گفتند مشروح سخنرانی در یکی از روزهای همین هفته در روزنامه اعتماد چاپ خواهد شد.
فیلسوفان سیاسی قرن بیستم. چون در آن کتاب چیزی دربارهی فلاسفهی دیگر وجود ندارد.
----------
میرزا: فرمایش شما صدردرصد صحیح است. اشتباه تایپی بود، اصلاحش کردم.
ما هم بودیم. کاش می دیدیمتان.
آقای مجهول الهویه وایسا دو رکعت نماز بخون همه ی گمشده هات یادت میاد کجان!!!
مرسی از عکسها