پیرمرد: حس چشاییم کاراییش را از دست داده است، به جای من این تکه شکلات را بچش.
پیرمرد: راحت شکست؟
زن جوان: دقت نکردم، سریع حل شد.
پیرمرد: حالت شن مانندی باید داشته باشد، نه خیلی خالص و نه خیلی تکهتکه.
زن سر تکان میدهد.
پیرمرد: یک ثانیه باید شیرین باشد ولی بعد تلخی باید حس شود، چون همین حس باید بماند. مزه وانیل را فهمیدی؟
زن: مزهاش از دوردست میآید.
پیرمرد: از دوردست...
تکه دیالوگی از La Finestra di fronte
آن قدر انسانی، آن قدر زمینی، آن قدر گیرا که اگر پیدایش کردید باید ببینیدش.
مشروط بر اینکه قد ارزن فرانسه بفهمیم
-------------
میرزا: چون فیلم به زبان ایتالیایی است گمانم آن یک ارزن فرانسه به دردی نخورد. البته زیرنویسها را برای چنین موقعیتهایی خلق کردهاند.
سه بيين نوته. دنبالش ميگردم حال که سفارش فرموديد.
اما يک جسارتي بکنم؟ بنظرت نميرسد که آن "خالص" کمي ناخالصي داشته باشد؟ دارم فکر ميکنم اگر به جايش "يکدست" قرار بگيرد آيا بيشتر معني را نميرساند؟
"...نه خیلی يکدست و نه خیلی تکهتکه"
البته بايد ديد در زبان اصلي عملاً چه لغتي بکار رفته و قس عليهذا...
قابلي نداشت. نوشتم به حساب فيمابين ;-)
---------------
میرزا: البته به تحقیق یکدست به نظر جالبتر از خالص میآید، ولی غرض رساندن مفهوم بود که به نظر میآید رسیده است. طبعاً در باب ترجمه بایستی به جناب امیرمهدی حقیقت مراجعه فرمود. ما که دچار ضعف ادبی شدید هستیم.