عاشق فیلمهای کیارستمی هستم. چند روز قبل فرصتش پیش آمد «باد ما را خواهد برد» را دیدم و چه زیبا بود. شماره تابستان مجلهی سینما و ادبیات موضوع ویژهاش عباس کیارستمی است. از بین مقالاتش چند جمله از گفتههای کیارستمی یادداشت کردم:
«...ماشینم، محل کارم، خانهام، موقعیتام بهترین دوستان من هستند. زمانی که در ماشینم هستم و کسی در کنارم نشسته احساس صمیمیت میکنم. ما در راحتترین جایگاه نشستهایم برای اینکه رودرروی یکدیگر نیستیم و به یکدیگر نگاه نمیکنیم، ولی در عوض هرگاه که بخواهیم این کار را انجام میدهیم و یک صفحهی نمایش بزرگ و مناظر اطراف را پیشرو داریم...»
«...به روش برسون اعتقاد دارم؛ آفرینش از طریق حذف نه اضافه کردن...»
«...میلان کوندرا داستان بسیار زیبایی دارد که مرا بسیار تحت تأثیر قرار داده است: موضوع داستان این است که چگونه دامنهی لغات مورد استفادهی پدرش با گذشت سن کم و کمتر شده بود، به طوری که در اواخر عمر تنها به دو کلمه محدود شده بود: «عجیب است! عجیب است!». مسلماً دلیلش این نبوده که دیگر چیزی برای گفتن نداشته است، بلکه بدین خاطر بود که با این دو کلمه میشد به بهترین و خلاصهترین وجه ممکن تجربه و ادراک خود را از زندگی بیان کند. د واقع عبارت به ظاهر سادهی «عجیب است!» عصاره و چکیدهی تجربیات او بود... »
فصلنامهی سینما و ادبیات، نیمویژهنامهی عباس کیارستمی، شماره نهم، تابستان 85
منم اينو خوندم جالب بود. راستي فيلم "ده" كيارستمي را اگه هنوز نديدين از دست ندهيد.
------------
میرزا: ممنون، دیدمش.
پس بگو چرا من هم چيزي به جز گفتن "عجيب است!" نمي توانم بگويم. احتمالاَ ندانسته حرف هاي فراوان ام در اين دو كلمه خلاصه شده! نه :)
سلام
فصلنامه را خريدم ولي در نوبت است. كيارستمي براي خودش دنيايي است.
یعنی شما فهمیدی فلسفه این همه تکرار صحنه تلفن زدن و تمام قضایای آنتن ندادن و سوار ماشین شدن و رفتن روی تپه و ... اینها چیه؟
منهم خوشم می یاد . ولی فیلماش اینقدر کند پیش میره - اصلا اگه بشه گفت پیش میره- که موهای آدم سفید میشه پای فیلم.
عجيب است! عجيب است!
ميرزا جان عددهاي زيادي را گفتند اما يك پیشنهاد را هم از این حقیر بپذیر و "پنج" را هم از استاد ببین. گمانم لذت ببری.
فيلم دهشو ديدي ؟
آره ميرزا....نيست