ما را بردند دیوار چین همین نزدیکی پکن. چه عظمتی آقا٬ چه ابعادی و چقدر پله. دقیقاْ هزار و نود و دو پله بالا رفتیم و اگر بعد از آنش را نرفتیم به علت ضیق وقت بود وگرنه ما بیدی نیستیم از دیوار شش هزار کیلومتری بترسیم. اصولاْ من گمانم این است که تا حوالی تبت رفتیم. جالب اینکه این فقط یک دیوار نیست٬ بعضی جاها دو راهی میشود بعد دوباره به هم میرسند و... همانطور که تأبا در کامنتدونی مطلب قبل گفته است امید است زیارتش نصیب حال کلیه مسلمین شود.
دو کارگاه بردندمان. یکی جید (بر وزن زید) که سنگی است عموماْ سبز رنگ که بسیار محبوب چینیها است و میگویند بلا بدور میکند و دیگر خرافات (شاید هم نه) متخصص شدیم در شناخت سنگ جید اصل و غیر و آنجا مجسمه بودای خندانی دیدیم به قیمت بیست ملیون تومان و مشعوف شدیم. دیگری هم همین کوزههای مسی نقاشیشده را دیدیم که روی مس میآمدند با چسباندن سیم مسی طرح میزدند و داخلش را با رنگ پر کرده داخل کوره میبردند و هفت بار این روال رنگ و کوره را تکرار میفرمودند ماشاءالله. فرمودند زدن طرح یک کوزه ساده یک روز وقت کارگر را میگیرد.
تشریف بردیم قبرستان سلسله مینگ (حدود ۶۰۰ سال قبل) و کاشف به عمل آمد سنگ قبر ایشان ستونی است بس عظیم و گفتند سیزده امپراطور اینجاد سیزده قبر دارند و همه بناها یکشکل و فقط در ابعاد متفاوت هستند.
این راهنمای متعهد ما آنقدر ریزه کاری این ملت را رو میکند حافظه کم میآید. دیروز گفت چینیها به خارجیها میگویند دماغگنده. الان میرویم کاخ تابستانی ببینیم٬ از همان سلسله مینگ. از ششصد سال قبل اول مینگها بودداند بعد چینگها گویا و همهچیز مال دوران ایندو هستند. ما اثری از قبلتر از این حضرات ندیدیم. قبل از اینها مگر کسی در این مملکت نبود؟
دمنوشت: فرمودند این سنگ جید همان سنگ یشم خودمان است. در ضمن ار مورد غلطهای املایی پستهای ارسالی بسیار عذر میخواهم که آنقدر با عجله مینویسم از زیر دستم در میرود. شما هم زیر سبیلی رد کنید.
به به خوشحالم که ظاهرا لذت میبرید از اقامتتان.
سلسله مینگ که از 1368 قمری توسط یک کشاورز پایه گذاری شد بسیار مردمی بود چون که اولین امپراطورش کشاورز و از مردم برخاسته بود و از طبقه اشراف سلسله های قبل نبود. اینها پیشرفت زیادی از لحاظ مراوده و گفتگو با دنیای بیرون کردند.
در اصل چینیها از آغاز به مملکتشان "ژونگ گو" به معنای "پادشاهی مرکزی یا همون Middle kingdom" میگفتند (البته هنوز هم میگن) و این آغاز گفتگو به طور رسمی چشمشان را به دنیا باز کرد و از اون سود وافر بردند به همین دلیل هست که نام خیلی خوبی ازشون به جا مونده.
در این سلسله به علم و ادبیات هم کمک زیادی شد تا اونجا که بیشترین تعداد مدارس کنفسیوسی در این دوره افتتاح شد همینطور بیشترین تعداد شاعر را در اون دوره دارا بودند.
اگر کسی علاقه داشت مخصوصا آمیرزا جان میتونم در مورد چهل و پنج سلسله مختصری همین جا بنویسم اما میدونم که متاسفانه ایرانیها خیلی دوستدار تاریخ و زبان چین نیستند. یادم میآد اون اوایل اقوام و قوم و خویش از ایران زنگ میزدند میگفتند "آخه چینی هم شد زبان؟؟ لااقل اسپانیش میخوندی عوض زبون این سگ خورا!!!"
به هر حال شاد و سلامت باشید.
زيارت قبول
انشا الله زيارت تمام دنيا نصيب همه مسلمانان شود
آخر میدانی، این مینگیها عادت بدی داشتند که قبل از فکرکردن به مسایل، راهحلهای پیشین را پاک میکردند. دلیلاش هم البته این بود که انواع و اقسام پاککنها را درست همان موقعها اختراع کرده بودند و داشتند تست میکردند. از جملهی این پاککنها، بولدوزر بوده است (پس چی؟ فکر کردی بولدوزر را آلمانها اختراع کردهاند؟ نه جانم، آنها بولدوزر را در مطالعات باستانشناسیشان "کشف" کردند!).
این صفت بد البته مختصر به مینگیها نمیشود. مقدونیان و مغولها نیز همین تیک را داشتند - گیریم کم و زیاد!