«...فامیل ما همچنین توی مهمانیهایی که به مناسبت خانهی نو، سال نو و همچنین به دنیا آمدن بچه شرکت میکنند. همه دسته جمعی. به تازگی پسر عمویم برای شروع تحصیل دندانپزشکی به آپارتمان جدیدی نزدیک UCLA رفت. پدرش برای خانهی جدید او جشن گرفت و پنجاه عضو فامیل جمع شدند توی آپارتمان فسقلی. پدر گفت: «عالی بود!»
پدر و خواهرها و برادرهایش همدیگر را به مطب دکتر میبرند و از فرودگاه به خانه میرسانند. اگر یکی برای آزمایش پزشکی برود همه با او تماس میگیرند و نتیجه را میپرسند. آنها میدانند فشار خون چه کسی بالاست و کدامیک به لبنیات حساسیت دارد. غذای مورد علاقهی هم را میدانند و اغلب از این اطلاعات استفاده میکنند تا دیگری را برای ملاقات به وسوسه بیندازند. روش عمه صدیقه برای دعوت از پدرم این است: «کاظم، شیر برنج درست کردهام.» خواهر دیگرش فاطمه، شیوهی دیگری دارد که به همان اندازه مؤثر است: «کاظم، شاهتوتها حسابی رسیده.»
با همدیگر، خویشان من اتحادی میسازند که نمایش یک عشق خانوادگی پایدار و بیریا است، چیزی که باعث تابآوردن در سختیها و جشن گرفتن در خوشیها میشود. پدر و خواهرها و بردارهایش حتی قطعات آرامگاه را با هم خریدهاند چون به قول پدر «ما نمیخواهیم هیچوقت از هم جدا بشویم.» عمو محمد، مسنترین دکتر، قطعهای خریده بالای یک تپه مشرف به اقیانوس. میگوید: «همیشه میخواستم به اقیانوس دید داشته باشم...»
فیروزه جزایری دوما، عطر سنبل عطر کاج، برگردان محمد سلیمانینیا، نشر قصه
سلام علیکم
نخوندمش. با این اوصاف شاید، شاید اگه رفتم توی کتاب فروشی، اگه خورد به چشمم، اگه چیزی ته جیبم مونده بود بخرمش!
:) :) من عاشق اون تكه اي هستم كه مامان و بابا 14 تا مربا براش از فرست كلاس هواپيما مي گيرن! يا اين كه باباش هي مي خواسته همه چيزو تعمير كنه....انگار كه باباي خودم! :):) منم چند وقت پيش يك تكه از اين كتاب گذاشتم تو وب لاگم. اما كسي تعريف نكرد.:(
سلام. کتاب را نمی شناسم.
«کاظم، شیربرنج درست کرده ام» یا شیوه مؤثرتر: «کاظم، شاه توتها حسابی رسیده».
من به این «عشق خانوادگی پایدار» خیلی مشکوکم. البته «عشق شکمی پایدار» را می فهمم. در هر صورت به آقا کاظم ما در این عشق پایدار خانوادگی بد نمی گذرد. اما آیا او هم شیوه ای مؤثر برای صدیقه یا فاطمه خانم دارد یا نه نمی دانم. «فاطمه امروز می خوام برات کباب درست کنم» یا «صدیقه دوتا بلیط کنسرت موزارت خریدم بیا بریم موزیک گوش کنیم»!
بهترين شيوه زنئگي اگر از قلب برآيد..
آخ... خانواده ... الان که همه از هم دوریم حاضرم یک صدم اینها اینجوری بودیم. تنهایی هم بد دردیه. کاش این کتابو گیر بیارم و بخونم.
کاظم یه شخص نیست. برای ما و دوستانمون که این کتابو خوندن کاظم یه تیپ شخصیتیه. نماد یه Classic dad ایرانی.
من عاشق اين كتابم