«- کاغذ را به کی بنویسم؟
- به شخص هیتلر.
مش‌قاسم با شعف گفت:
- زنده‌باد! ما هم هی می‌خواستیم همین را بگوئیم. اگر توی دنیا یک مرد هست هیتلر است.
- بله یک کاغذ به هیتلر مرقوم بفرمائید که این چند ماهه شما را حفظ کنند تا قشونشان برسد... چون شکی نیست که قشون آلمان تا چند ماه دیگر به‌اینجا می‌رسد.
دائی‌جان و آقاجان و مش‌قاسم چند دقیقه درهم و برهم صحبت کردند به طوریکه تشخیص مطلب آسان نبود. ولی نتیجه برای من وقتی روشن شد که مش‌قاسم به جستجوی قلم و کاغذ از جا بلند شد. قلم- دوات واعظ در طاقچه همان پنج‌دری بود. دائی‌جان شروع به نوشتن کرد در حالیکه آقاجان مضمون کاغذ را به او دیکته می‌کرد:
- مرقوم بفرمائید: به‌حضور مبارک عالیجناب آدلف هیتلر دامت شوکته پیشوای بزرگ آلمان بعد از عرض ارادت و احترامات فائقه به‌عرض آن عالی‌جناب معظم می‌رساند. فدوی یقین دارد که آن عالی‌جناب از مبارزات طولانی و سرسخت فدوی و مرحوم ابوی با استعمار انگلیس اطلاع کافی دارند معهذا جسارتاً شرح مبارزات خود را ذیلاً به‌عرض عالی می‌رساند... مرقوم فرمودید؟
دائی‌جان با دقت مشغول نوشتن بود.
آقاجان گفت:
- حالا شرح جنگ ممسنی و جنگ کازرون و سایر مبارزات خودتان با انگلیسا را مرقوم بفرمائید بعد هم اشاره‌ای به سردار مهارت‌خان و زن انگلیسی او که مأمور مراقبت شما هستند بکنید... البته ما خاطرجمع نیتیم که این هندی جاسوس انگلیسا باشد ولی شما به‌طور قطع بنویسید که مطمئن هستید که او مأمور آنهاست و...
دائی‌جان حرف او را برید:
- چطور خاطرجمع نیستیم؟... من همانقدر که از حضور خودم در این اطاق اطمینان دارم از اینکه هندی مأمور آن‌هاست و مأموریت مراقبت مرا دارد خاطر جمع هستم.
- به هر حال وضع او را هم برای پیشوای آلمان مرقوم بفرمائید... آخر کاغذ هم حتماً عبارت «هایل هیتلر» را بنویسید.
- این عبارت دیگر چیست؟
- این رسم امروز آلمان است. یعنی زنده‌باد هیتلر... مخصوصاً فراموش نفرمائید که بنویسید برای همه‌گونه همکاری و خدمت حاضر هستید و از او بخواهید که برای حفظ امنیت شخص شما ترتیبات فوری بدهد.»
ایرج پزشکزاد، دائی‌جان ناپلئون، انتشارات صفی علیشاه


نظرات:

ایرج پزشکزاد با دایی جان ناپلئونش شاهکاری ماندگاردرادبیات وفرهنگ ایران آفریده است من هم در"نق نقو" با آدرس زیر چیزکی برای او نوشته ام:
http://www.neghneghoo.com/archives/2006/02/post_148.php
ممنون ازشما که ذکرجمیل این استاد بزرگ عاشق ایران را زنده کردید



صفحه‌ی اول