letter_to_america3.jpgمرد جوان به دنبال آهنگی محلی به دهی نرسیده به ناکجاآباد رفته است، آهنگی که می‌گویند انسان‌ها را به زندگی باز می‌گرداند.
معلم مدرسه قدبلند است و عظیم. با صدای رسا و مردانه‌ آهنگی می‌خواند، در مورد عشق. بچه‌ها از پنجره معلم‌شان را تماشا می‌کنند. مرد فیلم‌برداری را قطع می‌کند و می‌گوید این آن‌چه من می‌خواهم نیست. معلم که روی پنجه‌هایش ایستاده بود آرام به زمین برمی‌گردد، ساکت می‌شود.
پیرزنی صدایش می‌کند، می‌گوید بیا بالا. بالا از پشت پرده‌ای عکسی برمی‌دارد. می‌گوید عکس من و شوهرم را می‌گیری؟ او زود رفت و ما هیچ عکسی با هم نداریم. او رفت و من به سختی بچه‌ها را بزرگ کردم اما آن‌ها دیگر نیستند و تنها ماندم. ولی آدم‌ها از درخت‌ها سرسخت‌ترند، از صخره‌ها هم. من از مرگ نمی‌ترسم، از زندگی می‌ترسم.
از پیرزنی سراغ آهنگ را می‌گیرد. برایش گیلاسی مشروب می‌ریزد. به سلامتی. نه آهنگ را نمی‌دانم. گیلاسی دیگر بنوش. می‌روی؟ تو میهمان من هستی. گیلاسی دیگر هم برای زندگی بنوش.
دوربین را دست پسر لالی می‌دهد تا دستی به خاک بکشد. پسر با دوربین مرد را می‌گیرد، بعد از چند ثانیه خسته می‌شود و دوربین را می‌گیرد رو به آسمان و ابرها. دنبال چیزی است گویا.
ننه روسیا در کوه‌هاست. گاه دو ماه می‌ماند آنجا. وقتی پیدایش می‌کند می‌گوید آهنگ را بلد است، ولی در سوگ پسرش است. برو دو سال دیگر بیا. شعر را برای چه می‌خواهی؟ برای دوستم کامن که در کماست. ننه روسیا روسری سیاهش را برمی‌دارد و آهنگ را می‌خواند: «زندگی همچون سایه‌ای است.»
این‌ها برش‌هایی از فیلمی به نام Pismo do Amerika (نامه‌ای به آمریکا) بودند. فیلم مال بلغارستان و سال 2001 است و فکر نکنم بشود راحت پیدایش کرد، من اینجا دیدمش و بعد حیفم آمد تنها بودم و نبود کسی که در مورد هر تکه‌اش، ظرافتش ساعت‌ها صحبت کنیم.


نظرات:

چه جوری می شه گیرش آورد

-------------
میرزا: همان طور که گفتم، واقعا هیچ ایده ای ندارم.


ما كه نشد از اونجا ببينيم!
فيلمهاي اروپاي شرقي رو دوست دارم.


خوب لينكشو ميذاشتين اين سايته كه انگليسي نيست كه من بدونم كجا بايد كليك كنم. من فيلم هاي اين جوري خيلي دوست دارم

------------------
میرزا: من فکر کردم اسم cnbc کافی باشد که متوجه شوید این یک کانال تلویزیونی است. یعنی فیلم آنجا نیست و خودم هم در تلویزیون دیده امش.



صفحه‌ی اول