شاید بپرسی مگر یک آشپزخانهی پر سر و صدا و چند موش قهوهای و یک پادوی دست و پا چلفتی گیج و یک دختر آشپز فرانسوی بانمک و صد البته یک ستوننویس شکل عزرائیل چطور توانستند به قهقههات بیاندازند و شبی را روشن کنند که روزش خوش نبود، جواب میدهم نمیدانم. میتوانی یک روز عصر که دلت گرفته بود «یتیمچه قرتی» را ببینی و شاید جوابت را بگیری.
دمنوشت: یتیمچه قرتی ترجمه منصورخان نصیری است از Ratatouille.
سلام ميرزا آمدمت
به رسم اعتياد
منم معادل كلمتو اينجوري يافتمش:
a vegetable dish consisting of onions, courgettes, tomatoes, aubergines, and peppers, stewed in oil.
لحاظ ميكنيم به روي چشم . در اولين عصر ضد حال شبه هم جواب ميدهد اما !
فردا از همين حالا براي ما مزخرف است .اين قرتي را كه فرموديد خواهيم ديد, باشد كه متحول شويم.راستي ما از قديم ترها اينجا را دوست ميداشتيم با اجازه تان.
in kartoon khoda budddddddddddddd
man diroooz dashtam in cartonaro mididam .... che bahal
اگه یک بار دیگه به دنیا میومدم و یک جای دیگه مثل اون آقاهه چشندهء غذا تو رستوران می شدم
به جرات مي گم بعد از ســــــــــــــــــــــــال ها، والت ديسني به كمك پيكسار يك انيميشن فوق العاده دوست داشتني ارائه كردند!!
ميدونم چندان خوشايندت نيست اما
قالب قبلي رو خيلي بييشتر دوست داشتم...
موافقم خیلی محشر بود این راتاتویی.
تو بلاگ اسپات چیزکی ازش نوشتم ، ببین لطفا
در روزهاي مسخرهاي كه حال زندگي ندارم، خواندن وبلاگ پيكوفسكي هم مزهاي داره عجيب!!!! ميزا خواننده مورد علاقهات داستايوفسكي است؟