چندتا گلدان دارد، توی هر کدام یک چیزی کاشته. اسمهای عجیب و غریبشان را خودش هم یادش میرود. میگوید یکیشان که اسمش چیزی بود بین اسمهای یونانی و روسی را بیشتر از همه دوست دارد. انگار پیچ و خمش بیشتر از بقیه است، شاید از بقیهشان حساستر است. تو هم از این درختهایی که محکم صاف میروند آسمان حرصت نمیگیرد؟ من این یکی را دوست دارم که حلقه میزند دور انگشتانم. اینها را که تعریف میکند با انگشتهای باریکش مارپیچ میکشد روی هوا. یکیشان هم هست که جم نمیخورد، از روزی که گرفتتش همان است که بوده، حتی برایش آواز خوانده ولی باز جم نخورده، انگاری خیلی دلش گرفته. غصه میخورد برای گلهایش که اینجا آفتاب کم دارد، میگوید خانه آفتاب آنقدر بود که یادت برود نور هم نعمت است.
خیلی جالبه موفق باشی
میرزا ، پارسال در محل کارم متوجه شدم که خانم آبدارچی موقع آب دادن به گلها با آنها حرف می زند. وقتی متوجه شد که لو رفته است، کمی سرخ شد و گفت: فلانی این گلها زبان ما آدمها را می فهمند. وقتی با آنها حرف می زنم، بهتر رشد می کنند و باطراوت تر می شوند. حرف اش را تصدیق کردم.
سلام خواندنی بود.
ای کاش ما هم قدر آفتاب هایمان را بدانیم.
موفق باشید عزیز
سلام
منم یه نفر رو میشناسم که یه ماهی داره اسمش گذاشته "پیتر" خیلی دوستش داره
وقتی خوشحال با "پیتر" میرقصه و وقتی دلش گرفته با اون درد دل مکنه
ميرزا اين خانم سان هدفش اساسا چيست ؟ جانمان در آمد كه شلنگ تخته هاي اين خانم آفتابي را يك جايي با پتانسيل ذخيره مان جواب دهيم اما همه اش به بن بست رسيديم . . اانگار يكي بيايد در خانه ات خرما ونان بگذارد و تو هي شرمنده شوي نداني خانه اش كجاست كه لا اقل زنگشان را بزني كه فرار كني كه خنك شود دل آتش ما .
حظي برديم پشت ترافيك كيپ و تنگ و گرم عشق و دود توي اين سرماي پاييزي . خودمانيم حالا جدا دلت براي ترافيك تهران تنگ نشده ؟ ترافيك صدر ورودي مدرس غرب به شرق تا اول دستور ؟
-----------
میرزا: در مورد بانو سان، پیشنهاد من فقط عرض ارادت است آقا. و در ضمن هیچ هوس ترافیک نفرمودیم آقا.
÷س گل هم دوست دارد این آنیتا
این شخصیت وجود خارجی داره؟ بعید میدونم تمام این ها که نوشتی و حضورِ فیزیکی یه فرد بتونن کنار هم باشن. یا اینها هستن و خودِ آنیتا نیست یا آنیتا هست و اینها نیستن....شبیه آمِلی هست. شبیه کسایی که وجود ندارن.
ma ke khaili vaght ast yademan rafte ke nur ham nemat ast!