daghighan ba shoma moafegham manam be hame atrafianam hamin ro goftam,in film dastane mast
من كتابشو به فرانسه خوندم كه خيلي برام جذاب بود.هم يه جورايي حديث نفسه و هم اين كه زندگي خيلي متفاوت و جسارت اين آدم قابل تحسينه.خودش هم توي يك مصاحبه اي گفته كه همه مدام از زندگي در ايران از من مي پرسيدن و اينكه چرا كشورم رو ترك كردم و من اين كتاب را براي پاسخ به اونها نوشتم.
وقتي فيلمو ديدم تك تك صحنه هاي بچگي ام برام زنده شد فقط محيط زندگي من خيلي خيلي آرومتر از شرايط تهران بود ولي بزرگ شنش رو بدجوري حس كردم به همون دردناكي بلوغ خودم بود و تنهايي ... واي تنهايي و غربت كه من هم مثل اون كشيده بودم راست مي گي شايد كامل نبود اما حقيقت داشتت مثل خود ما
فیلم را دو بار دیدم.تنها و با مادرم.هر دو بار خندیدم وگریه کردم.برای من پرسپولیس مرجان ساتراپی فیلم نبود،یک ترِاپی بود. فرافکنیِ مشاهدات مدفون شده دوران کودکی از یک شخص سوم شاید ...
البته من که می شم نسل بعد ار مرجان اما دقیقا باهات موافقم دوست عزیز...
وای روز شماری می کردم این فیلم اینجا پخش بشه و بشه زود گیرش آورد آخه قبلش که نقد و مصاحبه و تیکه های فیلمش رو دیده بودم دلم براش ضعف می رفت. حالا که بالاخره دیدمش اونم دیشب... می گم واقعا سنگ تموم گذاشته، و به شدت باهات موافقم...
به قول اون همشهری ما ، اینا واسه شماها فیلمه..واسه ما خاطره است...
فیلم ر اندیدم.میرزا روی پیشنهاداتت نمیدانم چرا انقدر حساب مینکم.چند پست قبل هم که کتاب دن آرام را پیشنهاد کردی عصرش رفتم کتابفروشی.چهارجلد بود.بیست و پنج هزار تومان.پول همراهم نبرده بودم.