فرد گفت «خب، من برم سر کارم. برم پرس چوب. تو می‌خوای چه کار کنی؟»
گفتم «فکر می‌کنم بنویسم. مدتی روی کتابم کار می‌کنم.»
فرد گفت «به نظر بلندپروازانه می‌آد. کتابت همون‌طور که معلم مدرسه گفت راجع به آب و هواست؟»
«نه راجع به آب و هوا نیست.»
فرد گفت «خوبه، من دوست ندارم کتابی راجع به آب و هوا بخونم.»
گفتم «تو اصلاً کتاب خونده‌یی؟»
فرد گفت «نه. نخونده‌م، ولی فکر نمی‌کنم دوست داشته باشم این کار رو با خوندن یک کتاب راجع به ابرها شروع کنم.»
ریچارد براتیگان، در قند هندوانه، برگردان مهدی نوید، نشر چشمه



صفحه‌ی اول