«... شروع کرد سیگار دیگری پیچیدن و بعد آن را نصف کرد و یک نیمهی آن را به من داد. بعد پرسید: «تو این طرفها چه میکنی؟»
- من دنبال کسی میگردم که اسمش گزاویه است. بعید نیست که از این طرفها گذشته باشد.
- تامی سری جنباند و پرسید: «خوب، حالا او خودش راضی است که تو دنبالش بگردی؟»
- نمیدانم.
- پس ولش کن! چرا میخواهی پیدایش کنی؟...»
آنتونیو تابوکی، شبهای هند، برگردان سروش حبیبی، نشر چشمه