«... من در هند زیاد سفر کردهام و غالباً این تصور را داشتهام که در این کشور خدایان (تثلیث یا برهما، شیوا، ویشنو) بیش از وقایع تاریخی دارای واقعیت عینیاند. همهجا حضور دارند و نیز مخاطبان زندهای هستند که با مؤمنان سخن میگویند و مؤمنان با آنان گفتوگو دارند و از آن بالاتر، حرکات و اعمال اساطیری این خدایان هنوز انگارههایی هستند که میتوانند و میباید تقلید شوند، تا در سایهی این تقلید به مبداء آفرینش زمان ازلی برگردند. پس بدینسان به زمان آفرینش پل میزنند. چنانکه گویی در پگاه آغاز و بازآغازی ابدی به طرزی خود خواسته باز زاده میشوند. ضرباهنگ، ضرباهنگی کیهانی است. اسطوره از آفرینش چیزی، از سرآغاز جهان و انسان حکایت میکند. هندو با شرکت در اسطوره با آن معاصر میشود یا به بیان دیگر در زمان اساطیری حکایت همحضور است. وی در رویدادهای اسطورهآفرین، همانگونه که در قربانی آغازین ادوار آفرینش، شرکت دارد...»
داریوش شایگان، زیر آسمانهای جهان، گفتگوی داریوش شایگان با رامین جهانبگلو، برگردان نازی عظیما، نشر فرزان