«... قلبت چون رود بزرگی است که پس از بارانی فراوان طغیان می‌کند. هجوم سیلاب همه‌ی تابلوهای راهنما را که زمانی برپا بودند با خود برده است. اما باز باران بر سطح رود شَپ‌شَپ می‌کوبد. هر وقت خبر چنین سیلابی را در روزنامه بخوانی، با خودت می‌گویی: خودش است، این قلب من است...»
هاروکی موراکامی، کافکا در کرانه، برگردان مهدی غبرائی، نشر نیلوفر


نظرات:

سلام من با ذكر نام بلاگتون اين مطلب رو نوشتم
اميدوارم كه اجازه ي اينكار رو داشته باشم

-----------------------
میرزا: نقل نقل قول نیازی به ذکر منبع ثانویه ندارد. لازم نبود بنویسید از میرزآباد.
در ضمن همان طور که ناصر ساجدی گفت هدف من این است که خواننده وبلاگم تشویق شود کتاب را بگیرد و بخواند و به همین چند جمله راضی نشود.


سلام
ریحانه عزیز خود کتاب را بخرید و بخوانید بهتر است تا اینکه به یک جمله آن اکتفا کنید.
تشکر از میرزا


قرار نبود راضي هم بشوم به هر صورت ممنون
ولي انتخاب كردن هميشه كار آسوني نيست من هميشه مردد مي مونم اينكه كجا يه چيزي رو تموم كنم
در ضمن وقتي يه كتاب مي خريد كه گزيده ي اشعار يا گزيده ي داستان است مهم است كه انتخاب چه كسي است براي من حداقل
حالا هدف شما هم محترم


من هیچ دوست و رفیقی ندارم ٬ دیواری دورم کشیده ام و نمی گذارم کسی وارد آن شود و خودم هم سعی نمیکنم از آن بیرون بروم. کی همچو آدمی را دوست دارد؟همه از دور مرا می پایند .شاید از من بدشان بیاید٬ یا حتی از من بترسند ٬ اما خوشحالم که کسی مزاحمم نمیشود٬ چون هزار تا کار دیگر برای خودم تراشیده ام٬ از جمله اینکه قسمتی از وقت فراغتم را صرف بلعیدن کتابهای کتابخانه ی مدرسه ام می کنم.
کافکا در کرانه نوشته ی هاروکی موراکامی صفحه ی 27


دلمان برایت خیلی تنگ شده
یادگاری هایت و عکس پدربزرگت را هنوز داریم و منتظریم که برگردی
نمی دانستم که وبلاگ تو هم فیلتر شده. مگر چه نوشتی که حاجی دوست نداشت؟
راستی سلام
میرزا تازگی ها تبریز بودم. آنقدر بزرگتر تصورم بود که فقط رفتم به ائل گلی و دیگر جاها را سر نزدم.
دیروز ایمیلهای قبلی را پاک می کردم کلی اعلام وحدت برای پاتوق از تو هم آنجا بود گذاشتم کنار بقیه یادگاریها. برگرد می خواهیم پاتوق برگزار کنیم
-------------------
میرزا: یک پاتوقی برگزار کنیم، شما یک بحث آب نکشیده ای بکنید که هفت تا پاتوق از کنارش دربیاید. صد در صد، رد خور ندارد. پاتوق برگزار می کنیم.


به این میگن اعتراف!


It was a long time haven't had a chance to visit you here. Still refreshing, different, sincere.



صفحه‌ی اول