«... نویسندهی یک کتاب شخصیتی جعلی است و نویسندهی واقعی او را اختراع میکند تا از او نویسندهای برای کتابهایش بسازد...»
ایتالو کالوینو، اگر شبی از شبهای زمستان مسافری، برگردان لیلی گلستان
یه لحظه دلک خواست من این جمله رو گفته بودم !
خیلی وقته این کتاب خریدم اما هنوز نخوندمش !
تنها وبلاگی هستی که همیشه می خونم و همه نوشته هات رو دوست دارم
تالکین کبیر و کالوینو دو نویسنده بزرگ و بسی عزیز ... شاید باشند بسیاری که مثل آن دو قدرت تخیلشان مرزهای خیال تا بی نهایت طی میکند. ولی تردید دارم آن بسیاری قادر به گنجانیدن آنچه را که می بینند در قالب کلمات آن هم چنین دلنشین داشته باشند ... گرچه کالوینو خدای سوژه های بکر و غریب است ولی جام این سوژه ها در شبی از شب های زمستان براستی سرریز میکند. وقتی کتابهایش را میخوانم احساس میکنم با کلمات بازی میکند و سر به سرشان می گذارد !
مطلبی از نوشته های پیشینتان را در وبلاگمان گذاشتیم با اجازه استاد