«...جشن باشکوهی بود. پروست، رنگ‌پریده، ریش نتراشیده، ژولیده و آشفته بود. از من پرسش‌هایی کرد. ممکن است برایش از نحوه‌ی کار کنفرانس بگویم؟ من گفتم: خب معمولاً ما ساعت ده صبح آغاز به کار می‌کنیم، منشی‌هایی پشت...
- نه نه، خیلی سریع جلو رفتید، از اول تعریف کنید. سوار اتومبیل هیئت نمایندگی می‌شوید. در ایستگاه که‌دورسی پیاده می‌شوید. سوار آسانسور می‌شوید. وارد سالن می‌شوید. خب بعد؟ دوست عزیز با جزئیات تعریف کنید، با جزئیات.
من هم همه‌چیز را برایش تعریف کردم. تمام تشریفات کسالت‌بار مراسم را، دست دادن‌ها، نقشه‌ها، خش‌خش کاغذ، چای خوردن در اتاق بغلی، شیرینی نارگیلی. با هیجان گوش داد و گه‌گاه حرفم را قطع می‌کرد: با جزئیات آقای عزیز، خیلی عجله نکنید...»
به نقل از هارولد نیکلسون، پروست چگونه می‌تواند زندگی شما را دگرگون کند، آلن دو باتن، برگردان گلی امامی، نشر نیلوفر


نظرات:

جلد سوم در جستجو ... رو دارم میخونم. و حقیقتا این قطعه کتاب رو میفهمم. اینکه میگفت در بیان جزئیات عجله نکنید ! همینجوری تونست یک شیرجه ی اساسی به درون ُ روح آدما بزنه ... با همین جزئیات ...


چرا این نظرتو گرفت که پستش کنی؟
--------------
میرزا: یک مثل انگلیسی (یا بالاخره اروپایی) هست که خدا در جزئیات است.


باید بهش فکر کنم...اما ممنون برای جواب میرزا


...چیزی نگذشته توانستم چند طرحی نشان این و آن بدهم. هیچ کس از آنها چیزی نفهمید. حتی کسانی هم که نظر مساعدی با برداشتم از حقیقت های داشتند که می خواستم در آن بنا بر سنگ حک کنم، به من تبریک گفتند از این که آنها را با "میکروسکوپ" کشف کرده بودم، حال آن که من بر عکس از "تلسکوپ" ی بهره گرفته بودم تا بتوانم چیزهایی را ببینم که البته بسیار ریز بودند، اما کوچکی شان از آنجا بود که در فاصله ای بسیار دور قرار داشتند و هر کدام دنیایی بودند. آنجا که من به جستجوی قانون های بزرگ بودم مرا کاونده جزئیات می خواندند.
پروست – باید که سبزه بروید و نوباوگان بمیرند
همیشه برای من این دست نوشته ی پروست، کامل ترین تعریف از او و سبک اش بوده است.


یک بار که در جستجو زمان از دست رفته اش را بخوانی مطمئنا زیر رو خواهی شد


سلام،
شما تو همشهری جوان مطلب می نویسید؟؟
--------------
میرزا: بله، تو صفحه سفر.



صفحه‌ی اول